مردم و سازمانهای مردم نهاد، مهمترین مدافعان طبیعت
مجتبی طحان | دوشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۷:۵۶ ق.ظ
مجتبی طحان؛ روزنامهنگار و کارشناس مدیریت بحران| باید پذیرفت جامعهی ما هنوز بین حوادث مختلف مرزبندی میکند و در نظر مردم برخی از حوادث مهم و برخی دیگر در اولویت های بعدی قرار میگیرند. دلایل زیادی را میتوان برای ساخت و ایجاد این ذهنیت برشمرد که در این مجال نمیگنجد. کوتاه سخن؛ دوری و نزدیکی حوادث به محل زندگی به ویژه زندگی شهری، تکرار زیاد برخی از حوادث و نقش مستقیم و ملموس آنها در زندگی، توجه رسانهها و اشخاص تأثیرگذار و چند دلیل مهم دیگر میتواند در این مرزبندی نقشی اساسی ایفا کند. اگر از حوادث دسته اولی جامعه ـ به زعم ذهنیت مردم و برخی مسئولین ـ بگذریم، چند سالی است کشور ما درگیر حادثهی خانمان سوز دیگری شده است که فقط برخی از ایام توجه ما را به خود جلب میکند و در دیگرِ ایام سال، توجه چندانی به آن نمیشود. آتشسوزی جنگلها و مراتع که یک حادثه بسیار مهم و مخرب محسوب میشود و کمتر بدان توجه شده است. یک جستجوی ساده ـ فقط در ایران ـ میتواند ابعاد گستردهی این ماجرای دردناک را به ما نشان دهد که در سالهای اخیر چه تعداد حادثه آتشسوزی در جنگلها و مراتع و در چه ابعادی گریبانگیر طلای سبز کشور شده و میشود.
آموزش، لازمهی کاهش بروز حوادث آتشسوزی در جنگلها و مراتع
آنچه که میتواند در مواجهه با این حادثه غمانگیز به عنوان راهکار و چاره پیش روی ما بیاید، در سه مقطع قابل بحث است. راهکارهای بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت. راهکارهای بلندمدت و میانمدت بیشتر حول منابع انسانی و تجهیزاتی و تربیت افراد متخصص به همراه ایجاد بسترهای علمی و عملیاتی در قوانین بالادستی و به تبع آن در مناطق پرخطر تهیه و تدوین میشود و در مسیر دیگر این برنامه ها، آموزش و فرهنگ سازی نیز وجود دارد. اما در خصوص راهکارهای کوتاهمدت که امروزه به شدت و سرعت بالا به آنها نیاز داریم، به نظر نگارنده با توجه به شرایط اقتصادی امروز، باید کمی نرم افزاری فکر کرد و به تعبیر دیگر در مواجهه با این حادثه مهم و دست اول، حالتی پیشگیرانه را انتخاب کرد. اگر بخواهیم اندکی دقیقتر به این حالت بیاندیشیم، باید گفت هنوز هم و صد البته هیچگاه نمیتوان قدرت آموزش و فرهنگسازی را در مواجهه با حوادث و بلایا ـ چه طبیعی و چه انسانساخت ـ دستِکم گرفت. آموزش و فرهنگسازی، لازمهی کاهش بروز حوادث آتشسوزی در جنگلها و مراتع است که این کار باید از زمان مهدکودک نهادینه شده و فرزندان ما باید از کودکی حفاظت از جنگل و مراتع را به عنوان یکی از دروس اصلی خود یاد بگیرند. این آموزش حتی در مناطق روستایی و عشایری و مکانهایی که موطن اصلی جنگلهاست، باید رنگ جدیتری به خود بگیرد که تغییر رفتار اهالی مناطق جنگلی و مرتعی می تواند در پیشگیری از حوادث دستسازِ بشر و تفریح کنندگان در این مناطق تأثیر بسزایی داشته باشد.
حلقهی مفقوده مدیریت بحران در حوادث، عدم هماهنگی بین بخشی است
آنچه در آئیننامهها و قوانین مواجهه با آتشسوزیهای جنگلها و مراتع وجود دارد، این است که فرماندهی میدان عملیات در زمان آتشسوزی در مناطق حفاظتشده با ادارات محیط زیست و در مناطق غیر حفاظتشده با ادارات منابع طبیعی است. به علاوه دستگاههای امدادرسان دیگری نیز در این شرایط به عنوان معین برای اطفاء آتش در این مناطق حضور مییابند. همچنین باید پذیرفت که با توجه به اهمیت و ضرورت حضور به موقع و سریع نیرو در محل آتشسوزی، نیروهای تخصصی منابع طبیعی و محیط زیست باید تیمهای واکنش سریع تشکیل دهند و شاید این تیمها در برخی از نقاط و کانون های پرخطر تشکیل شده و آموزش دیدهاند. اما به کرات دیدهایم که متأسفانه به زعم حضور و ورود نیروهای دستگاههای امدادرسان، کار اطفاء به کندی پیش رفته و در برخی اوقات به ایجاد ضربات و لطمات جبرانناپذیری منتج می شود. اینجاست که فقدان یک تشکیلات محلی رخ مینمایاند و زنجیرهی انسانی امداد و نجات در جنگلها و مراتع قطع می شود. هنوز هم حلقهی مفقوده مدیریت بحران در حوادث و به ویژه در آتشسوزیهای جنگلها و مراتع، عدم هماهنگی بین بخشی است و برای رفع آن، باید کارگروههای تخصصی به صورتی جدی تشکیل شده و موانع هماهنگی را از میان بردارند.
شناسایی نقاط و کانونهای پرخطر، تشکیل تیمهای واکنش سریع محلی و توزیع پهنههای عملیاتی
پیشنهاد این است: اگر بپذیریم نخستین افراد حاضر در صحنهی حوادث، همین افراد محلی هستند، فرضیهی آموزش و استفاده از نیروهای محلی، استفاده از ظرفیت شوراها و دهیاران، اطلاع رسانی به کشاورزان، استفاده از ظرفیت سازمانهای مردمنهاد، نیروهای جهادی، بسیج و سایر نیروهای مردمی قوت میگیرد. به علاوه اگر پس از شناسایی نقاط و کانونهای خطر آتشسوزی جنگلها و مراتع و تدوین آن به صورت نقشهی قابل دسترس، بتوان تیمهای محلی پیشگیری و مقابله با حوادث و بحرانهای آتشسوزی را سازماندهی و در مرحله آمادگی نگه داشت، چه بسا بسیاری از این حوادث دردناک در مناطق جنگلی و مرتعی رخ ندهد. بیش از آن، پهنه بندی مناطق و توزیع مسئولیت به تیم های محلی با درنظرگرفتن ابعاد مختلف مسئله نیز میتواند به عنوان یک راهکار راهبردی قلمداد شود. تجربه نشان داده که هرجا مردم مسئولیتی داشتهاند، از عهدهی کارها بهتر و مطلوبتر برآمدهاند.
از نقش مهم رسانهها در فرهنگسازی و مدیریت افکار عمومی غافل نشویم
اگر از دلایل عمدی و غیرعمدی آتش سوزی جنگلها و مراتع از قبیل عوامل جوی و جغرافیایی، چرای بیرویه دام، تعرض به عرصههای طبیعی و تغییر کاربریها، خسارات خشکسالی و ریزگردها، اجرای پروژههای عمرانی و غیرکارشناسی، اختلافات اجتماعی روی سامانهای عُرفی و همچنین سرایت آتش از کاه و کلش به جامانده از اراضی کشاورزی به مراتع و جنگلها و... بگذریم، آتش سوزیهای عمدی و غیرعمدی جنگلها از چالشهای مهم محیط زیست و منابع طبیعی است که میتوان با آموزش و آگاهی با شیوههای مختلف از جمله رسانهای و سمعی و بصری این چالش را کمتر کرد. در این میان از نقش پررنگ رسانهها و صدا و سیما در فرهنگسازی، تأثیرگذاری و مدیریت افکار عمومی جامعه نباید غافل بود. همکاری اصحاب و فعالان رسانه برای آگاه سازی مردم از اهمیت جنگلها و مراتع و آگاهی بخشی به آنان نقش بسزایی در کاهش میزان آتشسوزیها ایفا میکند. همچنین بسان گذشته، تبیلغات محیطی و نصب هشدارهای همیشگی در حاشیه مراتع و جنگلها پیشنهاد میشود.
دستِآخر باید گفت که آتشسوزی جنگلها، هشدار ورود زمین به مرحله بیبازگشت است. بدانیم آثار تخریب جنگلها، چند سال بعد نمایان میشود و اگر یک هکتار از جنگل بسوزد، با احیا به روش مصنوعی مانند گذشته نخواهد شد و در نهایت دفاع از جنگل و اطفاء حریق، یک وظیفه همگانی است و همه مردم باید روشهای حفاظت از جنگلها و مراتع را بدانند.