ما بی طرف و بی غرضیم!
تازه به جمع جمعیتی ها پیوسته بودم و به زعم برخی از دوستان بهتر از جان! وصله ناجوری بودم که بوی نا میمون عقب ماندگی و سنت مأبی را می داد. وقتی به جرگه جوانان اهواز درآمدم، به سرعت برای اینکه در این فاصله ناخوشایند بین خود و بچه های دوست داشتنیش، اندکی تقریب ایجاد کنم، شروع به مطالعه عمیق در مورد نهضت بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر، خط مشی ها، اساسنامه ها، ارکان، کنوانسیون ها، معاهدات بین المللی و ... پرداختم و به نتایج خوبی هم دست پیدا نمودم.
بگذریم...
اما دلیل اصلی نوشتن این سطور:
سال 87 بود و نزدیک ایام راهپیمایی 22 بهمن. به دفتر جامعه بشردوستان جوان وارد شدم و خطاب به دبیران شورای اجرایی و در حضور بقیه اعضاء گفتم:
«راهپیمایی یادتون نره!»
دبیر شورای اجرایی خواهران با صدای بلند گفت: « ما بی طرف و بی غرضیم!»
آنجا بود که به عمق ماجرا و مشکل پی بردم. بعد از این قضیه با بسیاری از اعضاء و داوطلبان جمعیت در سراسر کشور مصاحبت کردم و نتیجه این بود که دبیران شورای اجرایی خودمان در اهواز متذکر شده بودند. و این یعنی فاجعه! اینکه فردی در یک مجموعه و تشکیلات فعالیت کند و از آرمان ها، اهداف و مسیر حرکتش بی اطلاع و یا کم اطلاع باشد، به نظر من فاجعه است. خیلی از مشکلات پیش آمده در فعالیت های جمعی از این نکته نشأت می گیرد که ما درک درستی از اهداف، برنامه ها و راهبرد های آن مجموعه نداریم و در یک کلام آن مجموعه را نمی شناسیم و یکی از آسیب های ویژه در جامعه ما همین امر است.
- ۰ نظر
- ۱۲ آبان ۹۰ ، ۱۱:۳۹