به تو می اندیشم!
به نام هستی بخش
به بهانه هفته کاهش اثرات بلایای طبیعی و به یاد تمامی امدادگران جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران که تمام هست و نیست خود را برای آرمان بزرگ انساندوستی به بشریت تقدیم نمودند.
تو را می بینم که در اوج ایثار ایستاده ای
چون سرشار از عشقی به خداوند؛
و از همین شاهراه هم به خلق خداوند می رسی!
تو مهربانی،
چون آفریده ی خداوند مهربان و رئوفی!
و چون آیین ات، مظهر رحمت است و مهربانی...
به یاد می آرم روزگاری را که در سخت ترین آنات
که همنوعانت به دنبال جرعه ای امید می گشتند
این دست مهربان تو بود که طبق طبق امید را
برایشان به ارمغان می آورد.
و تمام اجر تو
لبخند دردمندانه ای از ته دل بود که گوارای وجودت می شد!
یاد می آرم سرشک دیدگانت را در روزگار مرگ و خون
که التیام بخش دل غمدیده ات بود در این امتحان بزرگ الهی
و چه خوب صبوریت را به اهل زمین و آسمان نمایاندی
و خداوند هم تو را در صف بهترین آفریدگانش قرار داد
و این تو بودی که در حلقه دام بلا
پیروز میدان گشتی!
و اینک ای خوب...
از قول آن شاعر1 می گویم:
" ای سراپا همه خوبی به تو می اندیشم
جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب!
من فدای تو
به جای همه گلها تو بخند"
در گوشه و کنار این مجموعه خدایی!
انسان های آزاده ای را می توان مشاهده نمود
که امدادگران هشت سال جنگ... که نه... دفاع مقدسشان می گویند!
امدادگران جبهه...
در واحد امداد جبهه...
آنان که امدادگری در جنگ و صلح، شب و روز، سرما و گرما، داخل و خارج و ...
هیچ خللی بر عزم استوارشان وارد نساخت و نمی سازد.
ایشان که یادگار مهرآذین و سرسخت کوران های حوادث و دوران های سخت
و مردان پولادین و شکست ناپذیر روزگار زلزله های جانکاه، سیل های مخرب
و حوادث و سوانح مختلف و متعدد داخلی و خارجی اند.
آنان که پیشکسوتان عرصه امداد و نجات اند در وادی قضا و قدر الهی
که گمانشان هماره این است:
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هرچه بر سر ما می رود، ارادت اوست...2
دستِ دوست، دستگیرشان باد.
پانوشت:
1. هوشنگ ابتهاج
2. دیوان حافظ