به مناسبت سیزده بدر! قسمت دوم
قسمت دوم:
قصد من از نوشتن این
روایت، خنداندن مخاطبین گرامی نیست. دلیل اصلی برای نگاشتن این سطور، واکاوی یکی
از مشکلات سازمانی در کشور ما و به تبع آن جمعیت هلال احمر است. تصور برای
بشردوستیِ بیش از حد، شده یک مالیخولیا و از آن بدتر، تفکر در مورد اینکه جمعیت ما باید
در هر عرصه ای سرکی بکشد، یک بیماری مسری است که از مدیری به مدیری دیگر می رسد.
و البته این قضیه حتی
در مدیریت خانه ها و منازل ما ما هم وجود دارد. فکر می کنیم باید در هر موردی نظر
بدهیم حتی اگر به ما هم مربوط نباشد. در مجموع در تشخیص ارتباط قضایا و مسائل با خود
کمی ضعیفیم.
شاهد این مثال را می
توان به کرات در برنامه های سازمان های چندگانه جمعیت یافت. مدیران و برنامه ریزان
این سازمان ها، هیچ عرصه ای را از فعالیت های خداپسندانه! و بشردوستانه بی
نصیب نگذاشته اند؛ گویا خداوند ما را خلق فرموده تا فقط و فقط ما! مشکل گشای خلق
باشیم و در هر عرصه ای حتی چهارشنبه سوری هم تلاشی و همی بنماییم و البته همه
ی ما می دانیم که تمامی این کارها فقط برای رضای خداست!
بیچاره از دل مجریان
محترم این پروژه های خدایی!
***
ناگفته
نماند در همین سازمان ها هم می توانی طرح هایی را ببینی که در نوع خود بی نظیر و
بی بدیل هستند. یکی از این طرح ها، طرح فرشتگان رحمت است که این جا مجالی برای
توصیف آن نیست. یا طرح مداخلات روانشناختی جوانان در حوادث یکی از برنامه های خوب
یکی این سازمان هاست.
***
به
نظر نگارنده متولیان این سازمان ها، به هر طریق ممکن سعی در حفظ و بقای خویش دارند
و با این طرح های 21 روزه می خواهند تأثیری اگرچه اندک در سیستم سازمان داشته
باشند. همچنین اگر تمام کاستی های طرح های متنوع سازمان ها که نمی توان از آن
ها چشم پوشی کرد، اصلاح شوند، آیا می توان اطمینان داشت که پس از تغییر مدیریت کلان
سازمان، این طرح ها به حیات خویش ادامه می دهد؟ آیا می دانیم که این طرح
ها از ابتدا تا کنون چه میزان هزینه برای خود و اصحابش! صرف نموده است؟ و چه
پرتعداد بوده اند طرح هایی که شروعی طوفانی داشته اند و نزولی سریع! با این همه
نمی توان به طور قاطع از مانایی این پروژه ها مطمئن بود، پس...
یکی دیگر از دلیل های
ایجاد برنامه های موازی درون یک سازمان، ضعف مدیریت کلان سازمان است. بسیاری ـ
اصلاح می کنم ـ برخی از مدیران محترم به صورت فرمایشی منصوب شده اند و درک
درستی از آرمان ها و اهداف سازمان ندارند و حتی با برنامه های سابق مجموعه آشنایی
ندارند چه رسد که تسلط داشته باشند. از این هولناک تر عدم کار
اجرایی این مدیران است که باعث مشکلات فراوانی از جمله مشاهده مستقیم و میدانی
برنامه ها، عدم درک ازمسائل و مشکلات اجرای پروژه و حال مجریان اصلی کار،
اصرار و الحاح زیاد و بی مورد بر اجرای طرح ها با وجود اشکالات فراوان شده است.
گویی
این مدیران، سرآمد طراحی و برنامه ریزی فعالیت ها در سازمان هستند و معمولاً هم
انتقاد پذیر!
- ۹۲/۰۱/۱۸