حوالی هلال

گاهنامه انتقادی با محور فعالیت های جمعیت هلال احمر

حوالی هلال

گاهنامه انتقادی با محور فعالیت های جمعیت هلال احمر

حوالی هلال

به احترام همه آنانی که بشردوستی سرلوحه زندگیشان بوده است و تمامی هست و نیست خویش را برای این آرمان بزرگ بشری تقدیم نموده و می نمایند. آنان که امدادگری را فراتر از زمان و مکان دریافته اند و در این راه ملامت هیچ ملامت کننده ای، ذره ای تردید و کوچکترین خللی بر عزم استوارشان وارد نمی سازد؛ چون باورشان، با بشردوستی بارور شده است.

طبقه بندی موضوعی

همای رحمت، یک راه روشن است!

مجتبی طحان | جمعه, ۱۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۲۰ ق.ظ

این روزها...

این روزها که می گذرد، روزهایی است سیال با نسیم روح نواز بال ملائکی که پروازکنان تا کوچه باغ عاشقی آمده اند و نظاره گر انسان هایی هستند از جنس آسمان. این روزها که می گذرد، آدم هایی را می بینی که دل در گرو مهر به همنوع نهاده اند و این میهمانی خدا را بدون انسان های گرفتار نمی خواهند! گویی می خواهند نوای ملکوتی "الجار ثم الدار" تا ابد الدهر بر پهنه گیتی جاری و ساری بماند. برخی اوقات می مانم که چه کلمه ای زیبنده این بندگان خوب خداست؟ زبان الکن من، قاصر از توصیف این اهالی بهشت خدا بر روی زمین است!

 

اهالی بهشت خدا

سلام بر همه نازنین جانان فداکار که در باغستان عشق و از شاهراه خدایی بودن و خدایی زیستن، به خلقش می رسند و چه نیکو، رسم رسول رحمت و مهربانی را با امتش، به اکمال می رسانند. سلام بر اهالی بهشت خدا روی زمین که ارضِ خداوندی هم، از حضور سبزشان به آراستگی رسیده است و رو به آسمان آبی خدا ـ که بوی عشق می دهد ـ از این فخر به خود می بالد! سلام بر تو که نام بامسمای داوطلب را بهانه ای ساخته ای برای اهدای مهربانی و رأفتت! سلام بر تو که امدادگری را پیشه خود ساخته ای! سلام بر تو که بوی بهشت خدا می دهی! سلام بر تو که زلال عفو و رحمت خدا بر چهره ات جاریست! سلام بر تو که عطر بخشش از ذره ذره وجود نازنینت بر می خیزد...

 

رمضان!

رمضان است. چشم هایت را ببند و از خداوند، هدایت به راه راست را از اعماق جان طلب کن. سی روز از سحر تا غروب، از خوردن و آشامیدن دست می کشی و تاب می آوری. و البته می دانی که روزه ماه مبارک، فقط نخوردن و نیاشامیدن نیست که اگر دست بی نوایی را بگیری و دستگیری اش کنی، باز روزه داری کرده ای! رمضان، فرصت میلاد دوباره توست. تجدید حیات تو، در رمضان است. در این روزها و شب هاست که تو به خدا نزدیک تری، ببین که لحظه لحظه، نزدیک و مهربان با تو، سخن می گوید؛ از او بخواه که ترا در این راه مستدام بسازد که اگر حرکتی است برای رضای اوست!

 

نشانی...

زن با اندوهی بسیار به سفره خالی فکر می کرد و به پس اندازی که تمام شده بود و نیز به فرزندان یتیمش که همه نحیف بودند و بااین حال، روزه می گرفتند. قرار بود بعد از ماه رمضان، به خانه همسایه ای برود تا کارهایشان را انجام دهد و دستمزد اندکی بگیرد، اما تا آن روز چگونه باید شکم خود و بچه هایش را سیر کند. ده روز به پایان رمضان مانده بود. قطره اشکی از چشمانش فروچکید و زیر لب گفت: خدایا! ما برای رضای تو روزه می گیریم؛ خودت روزی ما را برسان... دقایقی بعد، زنگ در به صدا درآمد. یک گونی برنج به همراه تعداد زیادی نان و یک یادداشت پشت در بود. در آن یادداشت نوشته بود: خواب مولا علی(ع) را دیدم. نشانی این خانه را به من داد و گفت: اینها را برایتان بیاورم. به یاد او باشید. او هنوز هم که هنوز است پس از قرن ها، به یاد یتیمان است!

 

همای رحمت!

همای رحمت یک راه است! هرکس می خواهد یک گام به سوی معبود نزدیک تر شود، بیاید و با ما در راه همای رحمت همراه و همگام شود! هرکس می خواهد توشه ای برای طی کردن این راه مهیا کند، بسم الله! همای رحمت، طرح ماندگاریست که از مولای یتیمان برای این روزها به یادگار مانده است! همای رحمت یک طرح نیست بلکه یک دنیا عشق و شور است! بوی علی(ع) می دهد و طعم نان و خرمای بی ریای مولا! این روزها، داوطلبان جمعیت هلال احمر خوزستان به یاد شبهای کوفه، فانوس به دست می گیرند و خود را در تنهایی و گرسنگی یتیمان و بی پناهان رها می کنند. می خواهند مرهمی باشند بر زخم های کودکان گرسنه! سیره اهل بیت(ع) در این طرح هزار و چهارصد ساله جاری است. همای رحمت طرحی است به وسعت روزگار که هرکه خوی الهی دارد و دلش با رنگ و لعاب خدایی زینت شده است، در آن جا دارد.

 

همای رحمت بر فراز آسمان خوزستان

در این طرح، بسته های غذایی اهدایی خیران و نیکوکاران، میان زنان ایتام، روزه داران نیازمند و اقشار کم درآمد که تحت پوشش هیچ یک از نهادهای حمایتی نیستند، توزیع می شود. امسال جمع آوری کمک های مردمی در بیش از 150خانه داوطلب اجرایی شده و خیران و نیکوکارانی که قصد شرکت در این طرح دارند، کمک های نقدی و غیرنقدی خود را به خانه های داوطلب تحویل می دهند. برنج، روغن، قند و شکر، خرما و محصولات غذایی متنوع از محتویات اصلی سبدهای غذایی هستند و  مردم مهربان استان با مشارکت در این طرح به کمک نیازمندان می آیند. گسترده شدن سفره های مهربانی با عنوان "سی شب، سی سفره" برای افطاری روزه داران نیازمند از دیگر برنامه هایی است که در قالب طرحهمای رحمت در استان خوزستان اجرا می شود و همه این اقدامات با تأسی از سیره نبوی و سنت حسنه مولی الموحدین است که به منظور کمک به ایتام و نیازمندان در ماه مبارک رمضان انجام می شود. خوزستان در رمضان سال گذشته 35 هزار سبد غذایی را به ارزش 8 میلیارد ریال تقدیم خانواده های نیازمند کرد. به کمک داوطلبان مهرورز خوزستانی 407 سفره افطاری به ارزش 3 میلیارد و ششصد میلیون ریال گسترانیده شد که 35 هزار نفر بر سر این سفره ها روزه خود را افطار کردند. هدف از اجرای طرح ترویج ارزش‌های انسان‌دوستانه، کمک به همنوعان و نیازمندان، همدلی و همدردی با خانواده‌های نیازمند و ایجاد زمینه مشارکت خیرین در اجرای برنامه‌های عام المنفعه است.

 

لحظه های عاشقی!

هنگامی که پای صحبت های داوطلبان بنشینی، از برنامه های مختلف صحبت می کنند، نظر می دهند، نقد می کنند و حتی اعتراض هم. ولی وقتی به همای رحمت می رسند، حالشان دگرگون می شود، رخسارشان رنگ می بازد، گویی با عاشقانی تمام، روبرو شده ای! می گویند: طرح های داوطلبی همه خوبند! ولی طرح ماه مبارک با بقیه متفاوت است. طرح همای رحمت! بوی امام علی(ع) می دهد این برنامه! احساس می کنی پا جای پای این وجود مقدس می گذاری برای خدمت به مستمندان! سبک می شوی! همین که در شب تار به در خانه کسانی می روی که ناخواسته در انتظار کمک تو هستند، عجله ات برای رسیدن بیشتر می شود. یکی از داوطلبان اهوازی می گوید: یکی از طرح های جامع، وسیع و زیبا که تأثیرش را به کرات در سال های متمادی دیده و شنیده ام، همای رحمت است. همای رحمت یک محک است برای من! یک آزمایش، یک امتحان و یک ارزیابی! من پس از اجرای هر پروژه وقتی به منزل می روم، با خود فکر می کنم که آیا توانسته ام گره ای از گره های متعدد جامعه نیازمند را باز کنم یا نه؟ آیا این فعالیت امروز ما مورد قبول درگاه حضرت احدیت واقع شده یا خیر؟ آیا می توانم این راه را ادامه دهم یا نه و بسیاری از این سوالات و اینکه چه تأثیری روی من داشته است؟ آیا صفات و خصلت هایی شبیه قناعت، امداد به دیگران، انفاق، تواضع و فروتنی در منِ داوطلب، تقویت شده است یا خیر؟ به تعبیر دیگر یک خود ارزیابی و خودآزمایی است برای ادامه حیات و آیا این تأثیر کمی در زندگی من است؟ وقتی یاد دعای خیر آن نیازمند و خنده ملیحش می افتم، به ناگاه به تمامی این سؤالات، پاسخ داده می شود و دست آخر هم آرامشی که بسیار دل انگیز است. یکی دیگر می گوید: ماه مبارک بود. تمام بچه های بی سرپرست را دور هم جمع کردیم و افطاری دادیم. وقت اذان که شد، خودم اذان گفتم و ایستادم به نماز و پس از آن دور هم افطاری خوردیم. یعنی این لحظات به قدری شیرین بودکه حلاوتش را هیچ وقت فراموش نمی کنم. چون این جمع، بچه هایی بودند که پدر نداشتند. نیاز به محبت داشتند و ما باید کاری می کردیم که جای نداشته های این بچه ها را پر کنیم و این است حدیث عاشقی و تو خود بخوانحدیث مفصل از این مجمل!     

 

افطار!

گرد و غبار نارنجی رنگ غروب، اندک اندک بر سر و روی کوچه ها و خانه های شهر بال می افشاند و پایان روز را پشت تمام پنجره ها عیان می کند. زیر سقف تمام خانه ها، نسیمی عاشقانه جاری است. دل های مؤمن، خدا را بر سر سفره های افطار ملاقات می کند. صدای ربّنا، در تمام شهر طنین افکنده است. دل ها، همه دست به کار مناجات اند. سفره ها مهیا هستند، اما داوطلبان جمعیت هلال احمر نگرانند. مبادا در همسایگی ما کسی باشد که غذایی نداشته باشد برای خوردن؟! لحظاتی تأمل می کنند و به خدای بزرگ پناه می برند. اینجاست که هیچ کس به سفره های روی زمین نمی اندیشد. همه به خوان گسترده ای دل بسته اند که به وسعت ملکوت پروردگار، در آسمان ها پهن است و دل های خدایی را میهمان خود کرده است.

 

غذای اضافی!

دخترک تلویزیون را روشن کرد و بی درنگ کنار اعضای خانواده بر سر سفره افطار نشست. مجری برنامه گفت: امیر مؤمنان، علی(ع)، به دخترش که برای افطار به خانه اش رفته بود، فرمود: «دخترم! کی دیده ای که پدرت بر سر سفره، بیش از یک نوع غذا خورده باشد! من همین نان جو برایم کافی است؛ مابقی را بردار.» دختر کوچک با شنیدن این جمله، از پدر و مادرش اجازه گرفت و غذای اضافی را از سر سفره برداشت و به در خانه همسایه برد. همه اهل محل می دانستند که آن همسایه، مدتی است تنگ دست شده!

 

و اینک...

در شگفتم که این جاری دریای عاطفه در وجودت از کجا آمده است؟! این خورشید روشن ایمان در آسمان زندگیت، متحیرم ساخته است. به تو که می رسم، وزش نسیم فداکاری و ایثارت را بر تن همنوعان نیازمندت را می بینم. تو از چشمه سار ایمانِ آسمانیِ کدام وجود مه جبین، سیراب شده ای که این گونه در فراسوی خیال، هستی خود را در مکتب جود و سخاوت به بخشش رسانده ای؟! تو که باشی، درد از درون درماندگان رخت می بندد و بیچارگی از آسمان زندگیشان پر می کشد...

همیشه باش!

 

* در برخی از قسمت ها از نوشته های رمضانی سودابه مهیجی استفاده شده است.

 

  • مجتبی طحان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی