حوالی هلال

گاهنامه انتقادی با محور فعالیت های جمعیت هلال احمر

حوالی هلال

گاهنامه انتقادی با محور فعالیت های جمعیت هلال احمر

حوالی هلال

به احترام همه آنانی که بشردوستی سرلوحه زندگیشان بوده است و تمامی هست و نیست خویش را برای این آرمان بزرگ بشری تقدیم نموده و می نمایند. آنان که امدادگری را فراتر از زمان و مکان دریافته اند و در این راه ملامت هیچ ملامت کننده ای، ذره ای تردید و کوچکترین خللی بر عزم استوارشان وارد نمی سازد؛ چون باورشان، با بشردوستی بارور شده است.

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

النینو و ضرورت آمادگی دستگاه های امدادی در مواجهه با آن

مجتبی طحان | چهارشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۲۹ ب.ظ

رویدادهای مهم دهه های اخیر جهان از نظر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، جغرافیایی و انسانی نشان می دهد که جوامع بشری پیوسته دستخوش حوادث طبیعی یا تمایلات مخرب انسان ها که بـــاعث بروز بحرانهای گوناگون می شود، بوده است. روزی نیست که اخبار مربوط به بحران های کوچک و بزرگ که در گوشه و کنار دنیا رخ مــی دهد، در وسایل ارتباط جمعی منعکس نشود؛ این بحران ها ممکن است تا آنجا پیش برود که اعتبار و منافع داخلی و خارجی جوامع و کشورها را مورد تهدید قرار دهد.

با توجه به رشد سریع تغییرات اقلیمی در سال های اخیر که سبب بروز حوادث و بلایای مختلفی از جمله سیل، خشکسالی، ریزگردها و ذرات معلق، آتش سوزی های گسترده، برف و کولاک شدید، گرمای طاقت فرسا و موراد دیگر شده است، زنگ خطر را برای کشورهای سراسر گیتی و جوامع مختلف به صدا درآورده و در این میان، برخی از کشورهای توسعه یافته نیز در مواجهه با این حوادث، فعالیت های تأثیرگزاری را انجام داده اند.

  • مجتبی طحان

چند پرده از یک سیل ویرانگر

مجتبی طحان | دوشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۵۵ ب.ظ

سیل ایلام با تمام تلخی هایش و خسارت هایی که به بار آورد، آزمونی دیگر بود برای سنجش توان امدادگران سرخ پوش. امدادگرانی که باز هم در کنار مردم بودند. این گزارش، چند پرده از حضور است!

 

پرده اول:

برای چند لحظه، دنیا به چشمانم تیره و تار شد. تا این سن که بیش از 37 بهار از آن گذشته بود، چنین صحنه ای ندیده بودم. پیش رویم، هیچ چیز معلوم نبود. تنها بودم و با خودروی شخصی از مهران به سمت ایلام در حرکت که بارانی سیل آسا به همراه وزش باد شدید عرصه را بر من تنگ کرد. سرعت و شدت باران آنقدر زیاد بود که یک خودروی پژو 405 را به آن سوی جاده پرتاب کرد و تمام خودروهای عبوری زمین گیر نمود. نفسم به شماره افتاده بود و بلند بلند ماشاءالله ماشاءالله می گفتم! این همه باران، آن هم در چند لحظه کوتاه، ترس را بر وجودم چیره کرده بود. قدرت فکر از من ربوده شده و زمان از حرکت ایستاده بود. ثانیه ها کندتر از همیشه می گذشتند و مولود حادثه ای کم نظیر را رقم می زدند.

  • مجتبی طحان