حوالی هلال

گاهنامه انتقادی با محور فعالیت های جمعیت هلال احمر

حوالی هلال

گاهنامه انتقادی با محور فعالیت های جمعیت هلال احمر

حوالی هلال

به احترام همه آنانی که بشردوستی سرلوحه زندگیشان بوده است و تمامی هست و نیست خویش را برای این آرمان بزرگ بشری تقدیم نموده و می نمایند. آنان که امدادگری را فراتر از زمان و مکان دریافته اند و در این راه ملامت هیچ ملامت کننده ای، ذره ای تردید و کوچکترین خللی بر عزم استوارشان وارد نمی سازد؛ چون باورشان، با بشردوستی بارور شده است.

طبقه بندی موضوعی

امدادگری با عشق و عطش!

مجتبی طحان | دوشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۳۲ ب.ظ

چه ترکیب زیبا و ملیحی می شود! امدادگر باشی و روزه دار و در اندیشه خدمت به خلق، نفس های قدسی ات را به سوی معبود بفرستی.

روی سخنم با توست! ای امدادگر روزه دار...

رمضان است. چشم هایت را ببند و از خداوند، هدایت به راه راست را از اعماق جان طلب کن. سی روز از سحر تا غروب، از خوردن و آشامیدن دست می کشی و تاب می آوری. و البته می دانی که روزه ماه مبارک، فقط نخوردن و نیاشامیدن نیست که اگر دست بی نوایی را بگیری و دستگیری اش کنی، باز روزه داری کرده ای! رمضان، فرصت میلاد دوباره توست. تجدید حیات تو، در رمضان است. ای امدادگر فداکار! اگر چه تو برای خدمتی که به خلق خدا می کنی، قرابتی وسیع به ایزد منان داری، لکن در این روزها و شب هاست که تو به خدا نزدیک تری، ببین که لحظه لحظه، نزدیک و مهربان با تو، سخن می گوید؛ از او بخواه که ترا در این راه مستدام بسازد که اگر حرکتی است برای رضای اوست! راهی که انتخاب کرده ای و چه باشکوه مسیری است که از کف جاده ها و در اعماق دره ها، تو را به آن ذات لایتناهی متصل می کند.


این روزها که می گذرد، سرخ جامگان هلال احمر بسان همیشه، از خود گذشته و به دیگران می رسند! در روزهای دل انگیزی که همگان به میهمانی خدا درآمده اند، امدادگران جمعیت هلال احمر در جاده ها با عشق و عطش مشغول خدمت به مردم روزه دار، روزگار می گذرانند. لبان خشکشان را نظاره کن، عطش بی حدشان را ببین که به هنگام خدمت، هیچ از تلاششان نمی کاهد که بیشتر به آن هم و غم می افزاید. اینان همان اهالی بهشت خدا روی زمین اند که ارضِ خداوندی هم، از حضور سبزشان به آراستگی رسیده است!  

این روزها که می گذرد، روزهایی است سیال با نسیم روح نواز بال ملائکی که پروازکنان تا کوچه باغ عاشقی آمده اند و نظاره گر انسان هایی هستند از جنس آسمان. این روزها که می گذرد، آدم هایی را می بینی که دل در گرو مهر به همنوع نهاده اند و این میهمانی خدا را بدون انسان های گرفتار نمی خواهند! گویی می خواهند نوای ملکوتی "الجار ثم الدار" تا ابدالدهر بر پهنه گیتی جاری و ساری بماند. برخی اوقات می مانم که چه کلمه ای زیبنده این بندگان خوب خداست؟ زبان الکن من، قاصر از توصیف این نیک سیرتان سپیدسرشت است!

و اینک در شگفتم که این جاری دریای عاطفه در وجودت از کجا آمده است؟! این خورشید روشن ایمان در آسمان زندگیت، متحیرم ساخته است. به تو که می رسم، وزش نسیم فداکاری و ایثارت را بر تن همنوعان نیازمندت را می بینم. تو از چشمه سار ایمانِ آسمانیِ کدام وجود مه جبین، سیراب شده ای که این گونه در فراسوی خیال، هستی خود را در مکتب جود و سخاوت به بخشش رسانده ای؟! تو که باشی، درد از درون درماندگان رخت می بندد و بیچارگی از آسمان زندگیشان پر می کشد...

همیشه باش!

  • مجتبی طحان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی