حوالی هلال

گاهنامه انتقادی با محور فعالیت های جمعیت هلال احمر

حوالی هلال

گاهنامه انتقادی با محور فعالیت های جمعیت هلال احمر

حوالی هلال

به احترام همه آنانی که بشردوستی سرلوحه زندگیشان بوده است و تمامی هست و نیست خویش را برای این آرمان بزرگ بشری تقدیم نموده و می نمایند. آنان که امدادگری را فراتر از زمان و مکان دریافته اند و در این راه ملامت هیچ ملامت کننده ای، ذره ای تردید و کوچکترین خللی بر عزم استوارشان وارد نمی سازد؛ چون باورشان، با بشردوستی بارور شده است.

طبقه بندی موضوعی

داوطلبان اهالی بهشت خدا روی زمین اند!

مجتبی طحان | جمعه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۰۶ ق.ظ

گفتگو با فرح کرم پور؛ داوطلب نمونه اهوازی

 

اشاره: به داوطلبان که می رسیم، در اوج ایثار و بر بلندای رفیع مهرورزی ایستاده اند. داوطلبان نازنین جانان فداکاری هستند که در باغستان عشق و از شاهراه خدایی بودن و خدایی زیستن، به خلقش می رسند و چه نیکو، رسم رسول رحمت و مهربانی را با امتش، به اکمال می رسانند. داوطلبان اهالی بهشت خدا روی زمین اند که زمین خداوند هم، از حضور سبزشان به آراستگی رسیده است و رو به آسمان آبی خدا ـ که بوی عشق می دهد ـ از این فخر به خود می بالد! او یکی از داوطلبان اهواز است که نام بامسمای داوطلب را بهانه ای ساخته برای اهدای مهربانی و رأفتش. مهمترین مأموریتش را شناسایی و ارتباط با نیازمندان و خیرین جامعه می داند. بارها و به دلایل مختلف از کار داوطلبی دلسرد شده و آخرین با استخاره از کتاب وحی و خوابی که در ورودی هلال احمر را به او نشان داده اند، به این راه بازگشته و به تداومش راه می پوید. خانم کرم پور می گوید اگر صد بار دیگر متولد شوم، باز هم همین راه را انتخاب خواهم کرد. متن زیر حاصل گفتگوی ما با این داوطلب اهوازی است.

 

خودتان را معرفی کنید.

فرح کرم پور هستم، کارشناس مطالعات اجتماعی و افتخار می کنم که از داوطلبان جمعیت هلال احمر اهواز می باشم. مدت 11 سال است که در فعالیت های بشردوستانه هلال احمر حضور دارم و  به این حضور افتخار می کنم.

 

انگیزه، نحوه آشنایی و ورودتان به هلال احمر چگونه بوده است؟

سال 81 بود که با مسئول وقت داوطلبان هلال احمر اهواز در یک پروژه حمایتی آشنا شده و  از جزئیات برنامه های داوطلبی در جمعیت مطلع گردیدم و پس از آن بود که با تحقیق و کاوش در مورد چیستی و چرایی هلال احمر، اهداف و برنامه ها، جامعه هدف و  حوزه های کاری مرتبط، به این نتیجه رسیدم که جمعیت، به واقع محلی است برای خدمت به انسان ها، فارغ از اینکه چه رنگ و زبان و ملیتی داشته باشند و این بود که وارد این تشکیلات شدم و تاکنون هم در خدمت این مجموعه هستم. اگر از شعار فاصله بگیرم، هدفم از حضور در این مجموعه، فقط رضای خدا بوده و هست و فکر می کنم اکثر کسانی که در هلال احمر وارد می شوند، جز این هدف، به چیزی دیگر نمی اندیشند و برای من، کمک به نیازمندان و به خصوص ایتام به عنوان یکی از اهداف دیگر محسوب می شود.

 

نحوه و سطح همکاری شما با هلال احمر چقدر است؟

البته برای کسانی که وارد داوطلبان می شوند، سطح و نحوه همکاری مهم نیست. بسیار داوطلبانی هستند که با تحصیلات بالا، هر کجا که نیاز باشد، قدم رنجه می کنند و باری را از زمین برمی دارند که اگر در زندگی شخصیشان بنگری، این کارها و این فعالیت ها را نمی بینی. برای مثال، من خود شاهد بوده ام که در پروژه همای رحمت، برخی از بچه ها هستند که با وجود کهولت سن و ناتوانی جسمی، به جابجایی کیسه های برنج و آرد 50 کیلویی و بیشتر می پردازند در حالی که در خانه خودشان از این دست کارها نمی کنند و این جریان، جز با عشق به خدمت، با داستان دیگری همراه نیست و تعریف نمی شود. اما برای من باید بگویم که با توجه به وسعت ارتباطات و توانایی در رایزنی و ایجاد ارتباط با خیرین و افرادی که می توانند دستی در این کارهای خداپسندانه داشته باشند، تشخیص داده شد که بنده در این حوزه فعالیت کنم و کماکان در خدمت دواطلبان هستم. به گونه ای می شود گفت یک روابط عمومی خاص برای جذب خیرین و کمک های ایشان.

 

هلال احمر کجاست؟

به نظر من، هلال احمر آن گونه که شایسته است، برای افراد جامعه شناخته شده نیست به ویژه در حوزه داوطلبان. البته بیشتر مردم، هلال احمر را با حوادثی همانند سیل و زلزله و طوفان می شناسند که با توجه به حجم وسیع و متنوع فعالیت ها، باعث تأسف است. ولی در یک کلام باید گفت که هلال احمر یعنی اقیانوس عشق و علاقه به خدمت و کسانی که در این اقیانوس وارد می شوند، سیراب از محبت مردم خواهند شد و این لبخند رضایت ناتوانان است که به ایشان توانی صدچندان می دهد.

 

داوطلب کیست؟

داوطلب کسی است که مشتاقانه در این راه گام برمی دارد و این حرکت در اثر فکری است که در عمق جانش نشسته و او را به این مسیر راهنمایی می کند. وقتی وارد مجموعه داوطلبان شدم، نگاهم مثل امروز نبود و این نگاه، زمانی تغییر یافت و تقویت شد که عشق و علاقه اعضای داوطلب به خدمت را به نیازمندان مشاهده نمودم و خود به این اقیانوس پیوستم. هنگامی که با جامعه دردمند روبرو گشتم، بسیاری از اوقات درد و مشکلات خودم از یاد می رفت و به همین دلیل بود که بسیاری از موفقیت های خودم در زندگی را مدیون جمعیت هلال احمر و به خصوص واحد داوطلبان می دانم. خیلی ها فکر می کنند داوطلبان و کاری که می کنند، درجا زدن است و به درد نمی خورد. باید بیایند و این قضایا را ببینند و به حقیقت مهم زندگی یعنی "دستگیری از  ناتوان" پی ببرند. در یکی از پروژه ها در منطقه منبع آب اهواز که یکی از مناطق محروم شهرستان به شمار می آید، جوانی با ما بود که برای اولین بار به اجرای برنامه حمایتی دعوت شده بود. به او گفتم که این بسته غذایی را برای یکی از خانواده های محروم ببرد. وقتی برگشت، دیدم با صدای بلند گریه می کند و صورتش خیس از اشک است. علت را که جویا شدم، گفت که چند مدت است که به پدرم اصرار می کنم، خانه را عوض کرده و به خانه بزرگتری نقل مکان کنیم. ولی امروز به چشم خود کسانی را دیدم که ساده ترین و ابتدایی ترین امکانات زندگی را ندارند و خجالت کشیدم که نام انسان را با خود یدک می کشم! داوطلبان یعنی این...

 

کدام یک از برنامه های داوطلبان را بیشتر می پسندید؟

البته فراتر از برنامه ها باید بگویم همین که با یک خیر و نیکوکار آشنا می شوی و حلقه اتصال کمکشان به انسان های نیازمند می گردی، یکی از بهترین برنامه هاست. لکن به نظر من برنامه های ماه مبارک رمضان و در رأس آن ها طرح همای رحمت یکی از طرح های جامع، وسیع و زیباست که تأثیرش را به کرات در سال های متمادی دیده و شنیده ام. من پس از اجرای هر پروژه وقتی به منزل می روم، با خود فکر می کنم که آیا توانسته ام گره ای از گره های متعدد جامعه نیازمند را باز کنم یا نه؟ آیا این فعالیت امروز ما مورد قبول درگاه حضرت احدیت واقع شده یا خیر؟ آیا می توانم این راه را ادامه دهم یا نه و بسیاری از این سوالات و اینکه چه تأثیری روی من داشته است؟ آیا صفات و خصلت هایی شبیه قناعت، امداد به دیگران، انفاق، تواضع و فروتنی در منِ داوطلب، تقویت شده است یا خیر؟ به تعبیر دیگر یک خود ارزیابی و خودآزمایی است برای ادامه حیات و آیا این تأثیر کمی در زندگی من است؟ وقتی یاد دعای خیر آن نیازمند و خنده ملیحش می افتم، به ناگاه به تمامی این سؤالات، پاسخ داده می شود و دست آخر هم آرامشی که بسیار دل انگیز است.

 

پس از اجرای پروژه های حمایتی، چه احساسی به شما دست می دهد؟

این احساس قابل توصیف نیست مگر اینکه هر فرد در آن وادی قرار بگیرد. لبخند کودکی که به مادرش می گوید: مامان امشب ماکارانی داریم، دیدنی است. برای من قد یک دنیا ارزش دارد و با هیچ چیز عوضش نمی کنم.

 

در طول اجرای پروژه ها گریه هم کرده اید؟!

اوائلِ فعالیت زیاد گریه می کردم. صحنه های دردناک فراوان دیده ام و یادم می آید برخی اوقات در خواب هم گریه می کردم و با صدای گریه خودم از خواب بلند می شدم.

 

اجرای پروژه های حمایتی را به چه چیز تشبیه می کنید؟

به نظر من کسی که می آید در داوطلبان برای فعالیت، به گونه ای خداوند او را انتخاب کرده برای کمک به دیگران. باید بگویم این حضور چیزی شبیه برگزیده شدن یا همان بعثت است. تو برگزیده شده ای برای کمک و خدمت به دیگران!

 

توقع شما از جامعه و جمعیت هلال احمر برای این همه خدمات چیست؟

البته با استقبالی که جامعه برای شرکت در فعالیت های بشردوستانه می کند، مشخص است که انتظار و توقع ما از جامعه به جای خوبی رسیده و ثمر داده است و خیرین و نیکوکاران تا حدود زیادی این نهاد خدمت رسان را شناخته اند. اما صحبت من چیز دیگری است. خواسته یا ناخواسته در جمعیت هلال احمر علاوه بر مقوله امداد و نجات، فعالیت های دیگری نیز وجود دارد مثل همین برنامه های جوانان و داوطلبان. می خواهم بگویم هلال احمر فقط امداد نیست که کارهای داوطلبی حمایت مأبانه نیز وجود دارد. انتظار ما این است که جمعیت هلال احمر و مسئولین آن، هیچگاه رضای خدای بزرگ را بر منافع خویش ترجیح ندهند و همانطور که به امدادگران و جوانان و برنامه های ایشان توجه می کنند، به داوطلبان و فعالیت های ممتاز آنان نیز توجه کنند و فقط برای اجرای پروژه ها، به عنوان ابزار از ایشان استفاده نکنند. برای داوطلبان تسهیلاتی شبیه دو سازمان دیگر درنظر بگیرند و به احترامشان بیشتر بکوشند.

 

آیا تا به حال به دلیل یا دلایلی از ادامه فعالیت دلسرد شده اید؟

در فعالیت های تشکیلاتی با توجه به نقائص، کمبودها و با وجود نظرات و سلایق مختلف و متعدد، مشکلاتی خواسته یا ناخواسته برای عضو پیش می آید که اگر ظرفیت و صبر فوق العاده نباشد، بسیاری از این اتفاقات را نمی پسندد و به زعم خودش، اذیت می شود و بارها برای من هم این جریان اتفاق افتاده است.

برخی اوقات هم که می بینی همان نگاه ابزاری از طرف بعضی از مسئولین وجود دارد  در قبال داوطلبان، دلسرد می شوی و دوست نداری به فعالیتت ادامه دهی. وقتی تبعیض می گذارند بین شما و اعضای دیگر واحدها حتی برای بلیط سینما یا برگزاری اردو، ناراحت می شوی. البته همه این گونه عمل نمی کنند ولی آن تعداد کمی هم که این گونه برخورد می کنند، باعث دلزدگی و دلسردی اعضای داوطلب می شوند که امیدوارم این قضایا، آسیب شناسی شده و حداقل برای آیندگان مرتفع گردد.

 

زیباترین لحظات سالها داوطلب بودن برای شما چه هنگامی است؟

برای من بهترین لحظات هنگامی است که بچه های داوطلب در کنار هم به انجام یک پروژه مبادرت می کنند یعنی آن شوخی های بدیع، اشک های لطیف، صحبت های ظریف، لبخندهای ملیح و لحظه های خوردن ساندویچ(!) است که برای من جاودانه می شود. یادم می آید جوانی 21 ساله به جرگه ما در داوطلبان اهواز پیوسته بود و دوست داشت با واحد ما فعالیت کند. به او گفتم که با ما بیا و صحنه ها و لحظه های اجرای پروژه ها را ببین و اگر خوشت آمد و پسندیدی، به فعالیت بپرداز. در کنار این جوان برای طرح همای رحمت و جذب کمک های نقدی و غیر نقدی به شهرک های صنعتی اهواز رفتیم. به من گفت: اجازه بده اینجا من حرف بزنم و به امر جذب کمکی کنم. تعدادی کارگر حضور داشتند و این جوانِ قصه ی ما رفت و شروع کرد به صحبت کردن در حدود 20 دقیقه. فقط یکی از کارگران 2000 تومان کمک کرد و این جوان داوطلب با حالت ناامیدی برگشت و گفت که حاصل این همه صحبت فقط یک 2 هزارتومانی شد. به او گفتم مهم این است که تو حرفت را زدی و واهمه نداشتی که در مقابلت چه کسانی هستند و مهمتر این که اولین قدم را برداشتی و اولین قدم مهمترین قدم است!

 

وضعیت برنامه های داوطلبان را چگونه ارزیابی می کنید؟

برنامه های داوطلبی جهش بسیار خوبی داشته است. البته اگر دست مسئولین داوطلبان در اجرای برنامه ها بازتر باشد می تواند بهتر هم بگردد. همچنین ما برای اجرای پروژه ها به امکانات بیشتری نیاز داریم. نمونه اش همین داستان همیشگی خودرو است که تقریباً همیشه با مشقت در اختیار ما قرار داده می شود که دلیلش قصور مسئولان نیست بلکه کمبود نیروی انسانی و تجهیزات و ... می باشد. طرح های کارشناسی شده و مفیدی در حوزه داوطلبان ایجاد و ابداع شده که برخی از آن ها واقعاً مورد استفاده نیازمندان جامعه قرار گرفته است.

 

هلال احمر چقدر در زندگی شما تأثیر داشته است؟

بسیار زیاد. من قبل از ورود به جمعیت، انسان گوشه گیری بودم و به جز کارهای شخصی در منزل کار دیگری انجام نمی دادم. کمتر صحبت می کردم، با سرگرمی های زندگی خودم را سرگرم می نمودم و برخی اوقات هم در مورد مسائل اجتماعی فکر می کردم. هیچگاه تصور نمی کردم که روزگاری بتوانم این فکرها را در جامعه بازگو کنم تا این که به وادی داوطلبان وارد شدم. فعالیت در حوزه داوطلبان روابط اجتماعی را در من تقویت کرد به طوری که با اعضای خانواده، دوستان و حتی استادانم در دانشگاه تعامل خوبی پیدا کردم تا آن جایی که در کنار استاد، به تدریس برخی از مباحث می پرداختم و همه این موفقیت ها را مدیون هلال احمر هستم.

 

صحبت پایانی

امکانات ما برای اجرای برنامه های حمایتی در شأن مردمان نیازمند بسیار کم است. اگر امکانات و اعتبار مناسبی برای داوطلبان درنظر گرفته شود، باور کنید ما می توانیم برترین کارها را برای محتاجان جامعه انجام دهیم. همچنین برای انتقال فرهنگ نیکوکاری و فعالیت های داوطلبان تبلیغات بیشتری بشود و از تجربیات قدیمی های این عرصه استفاده شود. امید که روزی در کشور ما نیازمندی باقی نماند. 

  • مجتبی طحان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی