هلال احمر جایی برای خدمت به نوع بشر!

گفت و گو با محسن شیخی علیزاده؛ رییس هلال احمر باغملک

 

اشاره: شهرستان باغملک اولین شهرستان حادثه خیز در استان می باشد که دارای آب و هوای معتدل کوهستانی و  بر روی گسل زلزله قرار دارد. از  نظر پراکندگی روستاها با داشتن بیش از 260 روستا در سطح اول استان نیز قرار دارد و از نظر فیزیکی در منطقه کوهستانی که دارای مناطق عشایری و روستاهای صعب العبور قرار گرفته و وجود بارندگی های سیل آسا در سطح شهرستان و وجود عشایر به صورت پراکنده در این منطقه، نیاز به آمادگی و توان عملیاتی را به حد بالایی رسانده است.

مسیر اصلی جاده در استانهای خوزستان، تهران، کهگیلویه بویر احمد، چهارمحال بختیاری و اصفهان براهمیت استراتژیکی باغملک افزوده است. برف های کوه منگشت از سلسله جبال زاگرس و چهچهه بلبلان باغات باغملک زیبایی این شهر را دو چندان کرده و سبزی مزارع، رودخانه های پرآب، آب و هوای معتدل، وجود زیارتگاه ها و بناهای تاریخی، آبشارهای زیبا و کوه های سر به فلک کشیده و بالاتر از آن میهمان نوازی مردمانشان این قطعه را با توجه به گرمای شدید خوزستان به منطقه ای جذاب بدل نموده است. حادثه خیز بودن این شهرستان، آمادگی و توان امدادی را می طلبد که رییس جمعیت هلال احمر باغملک به آن اشاره نموده است:

 

خودتان را معرفی کنید.

محسن شیخی علیزاده هستم. 32 ساله و دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت دولتی. متأهل و صاحب یک فرزند و در حال حاضر رییس جمعیت هلال احمر باغملک. از سال 83 یعنی در سن 23 سالگی به عنوان سرپرست نمایندگی هلال احمر باغملک وارد جمعیت شدم و تاکنون در خدمت مردم بوده و هستم. البته در طول این سال ها، یک سال به عنوان سرپرست هلال احمر ایذه و یک سال به عنوان سرپرست هلال احمر آغاجاری انجام وظیفه کرده ام.

 

از هلال احمر و حضور در آن بگویید.

هلال احمر جایی برای خدمت به نوع بشر. جایی است که می توان برای خدمت به طبقه نیازمند، محروم و گرفتار جامعه به خصوص در حوادث از آن بهره گرفت همانگونه که امام بزرگوار انقلاب هم فرمودند. ولی باور بفرمایید در برخی از شهرها مانند باغملک، ما بیش از آن که برای امدادرسانی در حوادث فعالیت کنیم، به امر مقدس رسیدگی به قشر آسیب پذیر جامعه و محرومین و مستضعفین مبادرت می کنیم و این کار باعث شده که مردم نیازمند، هلال احمر را مأمن و ملجأی برای خود بدانند و در صورت گرفتاری به این جمعیت مقدس، روی آورند. شاید یکی از زیباترین کارهای انسانی هم، همین خدمت رسانی به نیارمندان جامعه باشد که در هلال احمر با توجه به حلقه اتصالی که بین خیرین و نیکوکاران و محرومین به وجود آمده، به این مهم جامه عمل پوشانده شده است.

به نوعی از اینکه در جمعیت هلال حمر هستم، خوشحالم چرا که هنگامی که پس از کار به منزل می روم، از یادآوری لبخندها و رضایتمندی افراد مراجعه کننده به جمعیت، خوشحال می شوم و احساس سرخوشی می کنم. کار هلال احمر چون برای مردم است، خستگی ندارد و هنگامی که نیتش به خدا وصل می گردد، اوضاع ذهنی و فکری ما بهتر می شود ولی به هرحال حواشی ای که در کار ما وجود دارد، انسان را اذیت می کند، یا کمبود مزایای شغلی به نسبت سختی کاری که ما توأم با استرس نسبت به سازمان ها و ادارات دیگر انجام می دهیم، گاهی ما را آزرده خاطر می کند.

 

از خاطرات تلخ و زیبای امدادرسانی و حضور در هلال احمر بگویید.

12 فروردین سال 89 بود. سال کم برف و کم بارانی که در باور هیچ کس بارش برف و باران شدید نمی گنجید. سه نفر از خانواده ای در کوه های منگشت باغملک در برف گرفتار شده بودند. وقتی به ما اطلاع داده شد، برف سنگینی می بارید و اوضاع مسیر هم خوب نبود. با توکل به خدا حرکت کردیم و در دل کمی هم نگران بودیم؛ هم برای نجات آن خانواده و هم برای برگشت به شهر. در شرایط صعب العبور و اوضاع خرابی هوا مدت 12 ساعت پیاده روی کردیم تا به مقصد رسیده و آن خانواده را نجات دادیم.

در یک امدادرسانی در سال 85 توانستیم بوسیله بالگرد به جامعه مورد نظر امدادرسانی کنیم. در برگشت به منطقه امامزاده عبدا... رسیدیم و خلبان خبر از اتمام سوخت داد و با هر سختی ای که بود، فرود آمدیم. از باغملک خودروهای خود را خبر کردیم تا برای رفتن اقدام کنند. در راه برگشت متأسفانه یکی از خودروها ترمز برید و مجبور شدیم که خودرو را به کوه اطراف جاده بزنیم تا متوقف شود. پای یکی از بچه ها هم در این حادثه شکست و ضربه به بدنه خودرو وارد شد. این خاطره همیشه برای من تلخ بود نه برای اتفاق و صدمه ای که دیدیم که اگر حادثه مهیبی برای ما نیفتاد، به اعتقاد من به خاطر امدادرسانی و خدمتی بود که در آن روز و در چند روز گذشته اش داشتیم؛ بلکه به خاطر حاشیه ای که برای من ایجاد شد. داستان از این قرار است که تا هنگامی که بحث امدادرسانی در شرایط سخت در میان است، وظیفه است و همگان سپاس می گویند و تشکر می کنند ولی وقتی مسأله ای پیش آمد کرد، نشانه های بی مسئولیتی و لاقیدی است که به سمت تو می رود و همه تو را مقصر می دانند و حمایت هم نمی شوی!

 

جمعیت هلال احمر باغملک چه دستاوردهایی داشته است؟

باغملک در سال های گذشته فاقد برخی از امکانات خاص امدادی بود، از دستاوردهای بسیار مهم در این شهرستان می توان به ساخت و تجهیز انبار امدادی، ساخت و راه اندازی پایگاه امداد و نجات جاده ای، ساخت و تجهیز ساختمان اداری هلال احمر شهرستان اشاره نمود. همچنین از فعالیت های خاص این جمعیت باید به شناسایی و نقطه گذاری تمامی روستاهای شهرستان جهت حوادث احتمالی اشاره کرد که دسترسی به این نقاط را به نسبت گذشته آسان نموده است.

حضور اعضای جوان در فعالیت های مختلف همانند طرح راهنمایی مسافرین نوروزی، مانورهای آموزشی در مدارس، جهاد رمضان و جهاد محرم و برنامه های ابلاغی و مناسبتی، هلال احمر باغملک را از دستگاه های مؤثر در شهرستان معرفی نموده است.

در حوزه داوطلبان نیز اعضای داوطلب ما کارها و فعالیت های خوب و ماندگاری را انجام داده اند. خیرین و داوطلبان دراجرای برنامه های هلال احمر علی الخصوص کمک به بیماران صعب العلاج و نیازمندان، همکاری خوبی داشته و در اجرای پروژه های داوطلبی مانند طرح ملی فرشتگان رحمت، نوید مهر، ندای سلامت، اهداء خون، هفته سلامت، مهرورزان آسمانی و کاروان سلامت حضور فعال داشته اند. همچنین در سال گذشته برنامه درمان اضطراری در روستای چلسرخ شهرستان باغملک انجام گرفت که یک طرح بزرگ استانی بود که طی آن، پزشکان عمومی و متخصص 1200 نفر را ویزیت کرده و اهالی روستا، داروی رایگان دریافت نمودند.

برنامه های امدادی جمعیت هلال احمر باغملک نیز به کرات مورد تأیید مقامات استانی و شهرستانی قرار گرفته است. نجات و کمک رسانی به آسیب دیدگان حوادث در مسیرهای صعب العبور، امداد کوهستان و نجات جاده ای از جمله برنامه های متعدد حوزه امداد  نجات جمعیت بوده است.

همچنین دوره های متعدد و مختلف آموزشی برای اعضا و عموم مردم در شهرستان و روستاهای تابعه از اولویتی مهم در نگاه ما برخوردار است که در طی سال های گذشته تا کنون به آن مبادرت نموده ایم.

 

تأثیر هلال احمر در زندگی شما

هلال احمر در زندگی من بسیار تأثیر داشته، هم منفی و هم مثبت. خانواده ما از قدیم الایام به بخشندگی و سخا معروف بوده اند و این خصلت از هنگامی که با جمعیت هلال احمر آشنا شده اند، بش از پیش، رخ نمون کرده است. بارها و بارها در شرایط خاص خانوادگی، کار امدادرسانی برایم از اهمیتی برخوردار بود که کارهای خانواده را رها می کردم و به سوی امداد و نجات می شتافتم. من از آن دست آدم ها هستم که همیشه در عملیات ها حضور دارم و منتظر کسی نمی مانم و این حس مسئولیت پذیری را هلال احمر در من ایجاد کرده است. همچنین اگر موقعیت اجتماعی موفقی دارم، نیز مدیون جمعیت است که ان شاء الله بتوانم دینم را به هلال احمر و به مردم آسیب دیده ادا نمایم.