... راست می گویند!
گزارشی خاص از سفر یکروزه
دبیرکل جمعیت هلال احمر به استان خوزستان
راوی و نگارنده: مجتبی طحان
----------
... راست می گویند! حقیقت این است که وقتی دبیرکل حرف می زند، آرام می شوی! این را فقط من نمی گویم بلکه همه کسانی که یک روز را با او و در کنار او سپری کنند، درمی یابند. بحث چاپلوسی و تعارف و شعار و از این جور صحبت ها نیست بلکه این، حقیقتی است انکار ناپذیر که ما خوزستانی ها به خصوص در نشست پایانی سفر یک روزه دبیرکل و هیأت همراهشان در آبادان دریافتیم. در همان نشست پس از سخنان دکتر موسوی، خزانه دارکل و ذیحساب جمعیت هلال احمر هم به این موضوع اعتراف کرد. فردای آن روز وقتی با جمیلی سردبیر پیام هلال هم در این باره صحبت کردم، او هم سخن مرا تأیید کرد؛ چرا که در ابتدا فکر می کردم که فقط من این گونه می اندیشم ولی در ضیافت شام آخر! با چند نفر از همکارانم که حرف زدم، ایشان هم صحبت مرا تأیید و از احساس خود گفتند.
بگذریم! فکر می کردم دکتر موسوی هم مانند قبلی ها در مورد خوزستان می اندیشد تا در یادمان شلمچه فرصتی شد تا یک گفتگوی دونفره داشته باشیم. دبیرکل در مورد خوزستان صحبت های جالبی کرد و برای یک خبرنگار، تقریباً ساده است که حرف های از ته دل کسی را تشخیص دهد!
دبیرکل می گفت:استان خوزستان، استان ممتاز کشور است و همه کشور به لحاظ انرژی وابسته به این استان است؛ بسیاری از ذخایر ما در استان خوزستان قرار دارد و علاوه بر این، استان خوزستان در موضوع کشاورزی و صنعت نقش اساسی را برای ما ایفا می کند.سطح میانگین معیشتی خوزستان در مقایسه با بقیه استان ها پایین است و مردم خوزستان علی رغم این همه ظرفیت ها و توانمندی ها به حق خودشان نرسیده اند و آمار بیکاری در آبادان و خرمشهر، مؤید این مطلب است و این درحالی است که آبادان و خرمشهر عزت و سرمایه ماست.
برای من که هلال احمری هستم، نگاه و نگرش دبیرکل به جمعیت هلال احمر خوزستان مهم بود! دلم که مثل سیر و سرکه می جوشید، پس از شنیدن صحبت های دبیرکل آرام شد:رویکرد ما در جمعیت هلال احمر توجه بیشتر به استان هایی همچون خوزستان است، امیدوار هستیم که بتوانیم ظرفیت خوزستان را ارتقا دهیم که این استان علاوه بر انجام وظیفه برای خود، برای تمام کشور مأموریت انجام می دهد که به عنوان مثال جمعیت هلال احمر خوزستان در همین شلمچه در طول سال که محل بازدید چه در قالب کاروان های راهیان نور و چه در قالب اردوهای دیگر ایفای نقش کرده و کار انجام می دهد. عوامل امدادی خوزستان در همه زمینه ها و بخش های مختلف در طول سال به انجام فعالیت می پردازند و به همین دلیل است که این خدمات نه فقط برای خوزستان که برای تمام کشور محسوب می شود و بنابراین ما باید ظرفیتی را بیشتر از استان چه از لحاظ پشتیبانی، امکانات و نیروی انسانی و حتی شبکه امدادی را که مدنظر است پیش بینی کنیم. در همین امسال در تکمیل ناوگان امدادی و تجهیزاتی به خوزستان توجه ویژه ای خواهیم کرد و این استان در سال آینده جزء اولویت های برتر ما در جهت تقویت ناوگان امدادی و تجهیزاتی خواهد بود.
...همیشه می گویند جنوبی های خونگرم! برای من هم جالب بود که دبیرکل از این قضیه به سادگی نگذشت...
دبیرکل گفت: بزرگترین سرمایه جمعیت هلال احمر استان خوزستان نیروی انسانی دوست داشتنی، صمیمی، خونگرم، مهربان، فداکار و فعال اش است و امیدواریم خوزستان از این سرمایه انسانی بیشتر برخوردار شده و دست به دست هم بدهند و جزءِ جمعیت های برتر ما در کشور باشند که البته زمینه کار در استان خوزستان بسیار دیده می شود و ما خواستار پیش بینی، طراحی و اجرای برنامه های خوبی از درون جمعیت هلال احمر خوزستان هستیم و ان شاء الله ما هم در مرکز حمایت و پشتیبانی خواهیم کرد. امیدواریم جمعیت هلال احمر خوزستان به عنوان یک جمعیت الگو، بتواند با هلال احمر عراق به عنوان کشور همسایه در عرصه هایی مانند مدیکال توریسم برنامه های مشترکی را با هماهنگی و پشتیبانی جمعیت مرکز اجرا کند.
دبیرکل در سفر یکروزه اش به خوزستان از هرجا که بازدید می کرد، زمان برایش مهم بود و با توجه به تسلط چندین ساله اش در جمعیت هلال احمر، "الف" را که می گفتی، تا "ی" می رفت و هدفش بازدید بیشتر با سرعت بالاتر بود و این داستان فقط در یک جا اتفاق نیفتاد! آن هم در مشهد شهدای شلمچه در خرمشهر! دبیرکل در حال و هوای خودش بود که مثل یک خبرنگار خرابچی! خلوتش را به هم زدم و از فضای یادمان پرسیدم؛ احساس می کردم دبیرکل از عمق وجودش به سؤال من پاسخ می دهد...
دبیرکل می گفت: شلمچه یادآور ایثار و مقاومت رزمندگان است و فضای آن معطر و سراسر نور است و هرکس به اندازه وسعش می تواند از این طراوت و عطر و نورانیت برخوردار شود؛ شلمچه تاریخ ما و تاریخ رشادت ها و مقاومت های ملت ایران و نماد مظلومیت شهدای ماست که با دست خالی در مقابل همه دشمنان و ابرقدرتان ایستادند؛ خون خود را فدا کردند ولی زمین پاک ایران را ندادند. شهدای ما در تاریخ نشان دادند که می شود با دست خالی هم مقاومت کرد؛ در جنگ تمام عیار تحمیلی بر علیه ایران، علی رغم آن که همه جهان پشت سر صدام بسیج شده و از حیث مادی و تسلیحاتی او را پشتیبانی می کردند، این شهدا بودند که با دستان توانمند و با رشادت های خود از ناموس و میهن ما پاسداری کرده و حماسه آفریدند. شلمچه تبلور همه حماسه های مقدس است و خوشبختانه روز به روز فرهنگ شهادت به نسل جوان منتقل می کند و به نظر من شلمچه در آینده یک مکتب خواهد بود؛
دبیرکل از یک راز سر به مهر هم پرده برداشت و گفت:شما کمتر جایی را پیدا می کنید که همانند هلال احمر انسان ها از خودشان عبور کرده باشند و این جمعیت هلال احمر است که با آن تفکر ناب و پاک خود توانسته این مکتب را در جوانانی که دیروز را ندیدند، متبلور کند. من به جز هلال احمر کمتر دستگاهی را دیده ام که این گونه توانسته جوانان را با همان مکتب ایثار سازماندهی کرده باشد که در حوادث در خدمت مردم باشند و امیدوار هستیم که خداوند متعال کمک کند که این فرهنگ در جمعیت هلال احمر کماکان متداوم باشد که واقعاً اعضای ما این فرهنگ و مکتب را با خود به همراه دارند. ما باید این فرهنگ را ترویج کنیم که جامعه ما هم آکنده از این روحیه پاک باشد.
اما در سفر یکروزه دبیرکل جمعیت هلال احمر که توسط مدیرعامل ما در خوزستان برنامه ریزی شده بود، دبیرکل علاوه بر بازدید از بخش های مختلف ستاد، از استخر بزرگ و سرپوشیده اهواز، کلینیک تخصصی توانبخشی، کلینیک تازه تأسیس تخصصی و فوق تخصصی پزشکان، جمعیت هلال احمر اهواز، مرکز علمی کاربردی، زمین چهار راه آبادان(با هدف ساخت پارکینگ طبقاتی)، مجتمع امدادی جنوب غرب کشور و ساختمان جمعیت هلال احمر و اولین درمانگاه خیریه در شهرستان جدید کارون دیدن کرد.
برنامه دبیرکل و هیأت همراهش متشکل از خزانه دارکل و ذیحساب، مدیرکل هماهنگی، مجامع و امور استان ها و قائم مقام معاونت منابع انسانی و پشتیبانی جمعیت پس از اهواز، بازدید از آبادان و خرمشهر بود. خیلی سریع به راه افتادیم. خودروی دبیرکل در سه راهی شادگان متوقف شد. تصور من هم غیر از این نبود! دبیرکل پایگاه امداد جاده ای را ببیند و نایستد؟! منظره جالبی بود؛ ارتباط سریع و جوششی او با امدادگرهای پایگاه. به قول خوزستانی ها، "گعده ای" درست شد و بچه ها به صراحت و شفافی هرچه تمام تر، مشکلات خود را بدون واسطه با دبیرکل درمیان گذاشتند و او هم دستور پیگیری و حل مشکلات ایشان را صادر کرد. آقای علیپورِ خزانه دارکل و ذیحساب جمعیت هم، همان جا ده میلیون تومان برای تعمیر سرویس بهداشتی پایگاه مقرر کرد.
برنامه بعدی دبیرکل که از نظر خرمشهری ها، مهمترین برنامه سفر دبیرکل بود، به بازدید از اردوگاه اسکان موقت زائرین اربعین در مرز شلمچه و پست های امدادی مسیر منتهی به آن اختصاص داشت. از مشاهده چهره دبیرکل احساس می کردم که او پس از دیدن اردوگاه اسکان و امدادگرها و عوامل خدمت گزار به زوار امام حسین(ع) برافروخته می شود؛ البته از خوشحالی و رضایت از این کار خداپسندانه و انسان دوستانه. دبیرکل در پاسخ به سؤالم در مورد ارزیابی خدمت رسانی به زائرین اربعین در یک جمله گفت: "خیلی خوب است" و ادامه داد: به نظر من وجود این همه هماهنگی و آمادگی برای استقبال، پشتیبانی و ارائه خدمات به زائرین اربعین جزء امتیازات کشور ما محسوب می شود. در این برنامه به خصوص جمعیت هلال احمر بسیار خوب برنامه ریزی کرده و قطعاً همه این امکانات برای رفاه زائرین عزیز است و و ارزش بسیار دارد که بیش از این به مقوله های مشابه توجه کنیم. همکاران ما در خوزستان آبرومندانه و با تلاش شبانه روزی از اسم و نام هلال احمر حمایت و دفاع کردند و همین است که امروز به واسطه همین فداکاری ها نام، نشانه و چادر هلال احمر آرامش بخش است و انسان ها با دیدن آن احساس می کنند که ملجأ و پناهگاهی وجود دارد که اگر نیاز زیستی، اسکان و تغذیه داشته باشند، کسانی هستند که به کمک آن ها خواهند شتافت.
در مسیر برگشت از مرز شلمچه دو سه پست امدادی بود که دبیرکل بیشتر برای دیدار با امدادگران مستقر در آن ها توقف می کرد. چند دقیقه ای صحبت و عرض خداقوت و شنیدن صحبت های کسانی که به زعم او، ادامه دهندگان راه ایثارگری و فداکاری دوران هشت سال حماسه محسوب می شوند و پس از آن هم تقدیم هدیه ای ناقابل و خداحافظی و آرزوی سلامتی!
راستی یکی از برنامه های مهم سفر دبیرکل به خوزستان، نشست مشترک با مدیرعامل و اعضای هیأت مدیره سازمان منطقه آزاد اروند در آبادان بود که نتایج خوبی هم در بر داشت. دبیرکل در این خصوص گفت: مناطق آزاد تجاری می توانند در بخش های مختلف در کنار ما همکاری، تعامل و مشارکت داشته باشند و با توجه به همکاری و تعامل نزدیک ما با جمعیت هلال احمر عراق، منطقه آزاد اروند می تواند ارتباط خوبی را برای استفاده از ظرفیت های دو طرف برقرار کند. این نشست، جلسه مقدماتی برای اعلام آمادگی جمعیت هلال احمر برای اجرای فعالیت های مطلوب با منطقه آزاد اروند بود و در این نشست دکتر علی خدادادی(مدیرعامل شما) به عنوان نماینده جمعیت هلال احمر به سازمان منطقه آزاد اروند معرفی شد تا پس از نشست های کارشناسی با بررسی و تدوین برنامه های مشترک هر دو طرف بتوانند برنامه های مناسبی را به مرحله اجرا درآورند.
بازدید از ساختمان ها و تأسیسات جمعیت هلال احمر در آبادان و خرمشهر، اقامه نماز مغرب و عشاء در مسجد جامع خرمشهر و نشست صمیمی با کارکنان هلال احمر خرمشهر از دیگر برنامه های سفر دبیرکل به خوزستان بود.
هم به عنوان یک کارمند و هم در کسوت یک خبرنگار، در جلسات زیادی در جمعیت هلال احمر حضور داشته ام. اما باید اعتراف کنم که برنامه آخر سفر دبیرکل به خوزستان که نشست با مدیرعامل و شورای معاونین استان بود، رنگ و بوی دیگری داشت. همکاران من در استان، از سیر تا پیاز خواسته هایشان را گفتند: از بودجه عمرانی و مرکز آموزش های تخصصی در جنوب غرب گرفته تا بحث های فرهنگی، اداری، امکانات و تجهیزات و خودروها. در مورد آزمایشگاه، مرکز کالیبراسیون، انتقال صنایع نساجی، واگذاری زمین فدک شوش، تکمیل کادر حراست و مرکز علمی کاربردی و موارد بسیار دیگر بحث شد. دبیرکل و هیأت همراه هم سراپا گوش بودند. نوبت به ایشان که رسید، خزانه دار صحبت های مفصلی کرد و جواب برخی از خواسته و ناخواسته ها را داد. قائم مقام معاونت منابع انسانی هم سلام دکتر کاخکی را رساند و چند جمله ای گفت. دکتر دهقان هم با همان تواضع همیشگی فقط به عرض تشکری بسنده کرد و دبیرکل با درود به شهدا شروع به سخن کرد.
باید بگویم برای من جالب بود که مهمترین موضوع مطرح شده توسط دبیرکل، بحث تحول در جمعیت هلال احمر بود. از کنه وجود در مورد تحول در جمعیت هلال احمر سخن می راند. بسان کسی که حقیقتاً به آنچه می گوید، ایمان کامل دارد. برای جمعیت آینده ای روشن را ترسیم می کرد؛ گویی جمعیت هلال احمر پس از تحول، یدِ واحده خواهد شد. این که در هرجای ایران اسلامی پا بگذاری، از هلال احمری یک حرف و یک عمل خواهی دید و این افق بلند و روشن، آینده جمعیت را رقم خواهد زد.
دست آخر این که دبیرکل جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران با اکثر خواسته های خوزستانی ها موافق بود و حمایت خود و جمعیت مرکز را از این استان محروم و مظلوم اعلام کرد. احساس می کردم این جلسه، در نوع خود کم نظیر بود و بدون حاشیه به کار خود پایان داد و روایت سفر یکروزه دکتر سید احمد موسوی به استان خوزستان پس از ضیافت شام در کنار همکاران خوزستانی اش این گونه پایان یافت:
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خوشنود باشی و ما رستگار
