حوالی هلال

گاهنامه انتقادی با محور فعالیت های جمعیت هلال احمر

حوالی هلال

گاهنامه انتقادی با محور فعالیت های جمعیت هلال احمر

حوالی هلال

به احترام همه آنانی که بشردوستی سرلوحه زندگیشان بوده است و تمامی هست و نیست خویش را برای این آرمان بزرگ بشری تقدیم نموده و می نمایند. آنان که امدادگری را فراتر از زمان و مکان دریافته اند و در این راه ملامت هیچ ملامت کننده ای، ذره ای تردید و کوچکترین خللی بر عزم استوارشان وارد نمی سازد؛ چون باورشان، با بشردوستی بارور شده است.

طبقه بندی موضوعی

گفتگو با حاج عاشور قنواتی؛ پیشکسوت هلال احمری

مجتبی طحان | شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۵۳ ق.ظ

جمعیت هلال احمر با "مردم" معنا می شود!

 

اشاره: هندیجان (هندیون، هندیان، هندیگان) یکی از شهرهای تاریخی ایران با قدمتی بیش از ۳۰۰۰ سال، در جنوب شرقی استان خوزستان و در ۷۵ کیلومتری جنوب شرقی بندر ماهشهر در غرب شهرستان بهبهان و در شمال بندر دیلم قرار گرفته است. رودخانه‌ای موسوم به هندیجان یا زهره این شهر را به دو نیمه شمالی و جنوبی تقسیم می‌کند. زبان این دیار فارسی با گویش محلی (گویش بندری) است که البته تشابهات بسیاری میان این گویش و گویش اقوام بختیاری وجود دارد. رودخانه هندیجان علاوه بر نقشی که در کشاورزی و تجارت منطقه دارد، از نظر زیبایی‌های طبیعی نیز قابل توجه است. سواحل طولانی خلیج فارس علاوه برآنکه امکان اجرای طرحهای پرورش آبزیان را میسر می سازد، این استعداد را نیز دارد تا همچون گذشته نقش خود را در توسعه تجارت خارجی بازیابد. جمعیت هلال احمر در هندیجان نقش ویژه ای در امداد جبهه و امدادرسانی در سیل های مهیب سال های دور داشته است. گفتگوی زیر با عاشور قنواتی رییس هلال احمر هندیجان انجام شده است.

 

خودتان را معرفی بفرمایید.

عاشور قنواتی هستم. 54 ساله متولد و ساکن هندیجان. از سال 1361 وارد جمعیت هلال احمر شدم و از سال 1362 به عنوان مسئول امور عمومی جمعیت هلال احمر هندیجان منصوب شدم. تا سال 70 در همین پست که بعدها اداری مالی شد، خدمت کردم. پس از آن با تشخیص مسئولین استانی از همان سال 1370 به عنوان مدیرعامل شعبه هندیجان تا سال 82 انجام وظیفه نمودم. سال 82 با توجه به قبولی در دانشگاه، با سمت معاون جمعیت هلال احمر ماهشهر وظایف امدادی ام را ادامه دادم تا سال 86. پس از تأسیس شعبه امیدیه در سال 86 به عنوان اولین رییس شعبه این شهرستان منصوب شدم و این مسئولیت در کنار سرپرستی جمعیت هلال احمر هندیجان تا سال 1390 ادامه داشت.

 

نحوه آشنایی شما با جمعیت هلال احمر چکونه بود؟

تا قبل از سال 1361 در روستای محل تولد مشغول کار کشاورزی بودم و در همان سال ها همکاری مختصری به عنوان رابط فرهنگی در روستا با جهاد سازندگی شهرستان هندیجان داشتم. اواخر سال 1361 پس از تشکیل هلال احمر هندیجان پس از انقلاب، رییس وقت هلال احمر شهرستان پس از مشورت با بچه های جهاد سازندگی، بنده را به عنوان همکار به شعبه دعوت کردند.

 

شهرستان هندیجان با چه حوادثی مواجه است؟

شهرستان هندیجان با توجه به گستردگی روستاهای هندیجان وجود رودخانه زهره و 90 کیلومتر مرز دریایی، با حوادثی مانند سیل، آتش سوزی در مراتع و مزارع و حتی در رودخانه به علت وجود لوله های نفت، حوادث دریایی و جاده ای مواجه و روبروست. در سال های دفاع مقدس علاوه بر حوادثی که گفته شد، مسئله امداد جبهه را باید اضافه کرد. در دهه 70 در طول سال بین 7 تا 10 سیل به دلایل مختلف مثل نبود پل و سیل بند در شهرستان هندیجان اتفاق می افتاد که در حال حاضر با وجود زیرساخت های مناسب، این حوادث فصلی نیز کاهش پیدا کرده است.

 

از نظر شما به عنوان یک پیشکسوت، هلال احمر چگونه تعریف می شود؟

جمعیت هلال احمر حقیقتاً یک سازمان مردم نهاد و عام المنفعه است. من در طول خدمتم با این مسئله روبرو بوده ام که واقعاً هلال احمر منشاء خدمات بسیار ارزشمندی به مردم در راستای خدمات عام المنفعه و امدادی بوده است. مردم، جایگاه بسیار والایی در جمعیت هلال احمر دارند و در مقابل نیز جمعیت، سازمانی است که چشم امید مردم در حوادث، بلایا، بیماری ها، گرفتاری ها و در لحظات سخت زندگی به آن دوخته شده است و به نظر من هلال احمر هم به این اظهار امیدواری پاسخ مثبت داده و در همه برهه های سخت در کنار مردم بوده است. از نظر من جمعیت هلال احمر با "مردم" معنا می شود!

 

در طول سال های خدمت خسته هم شده اید؟

رشته تحصیلی من در دبیرستان یعنی اتومکانیک به جمعیت هلال احمر ربطی نداشت. وقتی وارد جمعیت شده و با فعالیت های فرهنگی اجتماعی آن در مواجهه با مردم آشنا شدم، احساس کردم این گونه فعالیت ها با روحیه ام سازگاری مطلوبی  دارد و در عمق منویات بنده، طعم شیرین و دل پذیر خدمت به مردم بود، تا کنون پس از گذشت 30 سال خدمت در جمعیت هلال احمر، در هیچ دوره ای احساس خستگی نکردم و شاهد این عرایض را خانواده ام می گیرم که همگی عضو افتخاری و داوطلب جمعیت هستند و وضعیت خدمت در جمعیت را به طور کامل می شناسند و ایشان هم هیچگاه احساس خستگی و نارضایتی از شرایط موجود داشته اند. خانواده در بحث ارائه خدمت به مردم محروم همیشه مشوق من بوده اند و مسائل اقتصادی و اجتماعی و دیگر مشکلات هیچ زمانی مانع ادامه خدمت من نبوده است.

 

دلیل عدم خستگی چیست؟

خدمت به هم نوع، خدمت به مردم، روحیه خاصی به انسان می دهد و همین هم باعث شده که هیچ وقت احساس خستگی نکنم. خدا را شاهد می گیرم هر زمانی کارهای ما در جمعیت بیشتر بوده، بنده احساس شعف و سرخوشی بیشتری کرده ام و راغب تر به ادامه فعالیت در این سازمان گشته ام که البته همه این ها از لطف خداوند بوده است که خدای بزرگ هرگاه برای شما خیری بخواهد، رفع احتیاج خلق را در دست تو می گذارد.

 

در این سال ها دست خداوند را در زندگی خود دیده اید؟

روزی که وارد جمعیت شدم، قرار بود برای 6 ماه و نهایتاً یک سال در هلال احمر خدمت کنم. چون کار اداری با رشته و تخصص تحصیلی من همخوانی نداشت ولی وقتی با فعالیت های آن آشنا شدم و همراهی جمعیت را با محرومان، آسیب دیدگان و نیازمندان مشاهده کردم، نمی دانم چه شد که این 6 ماه شد 30 سال و هنوز هم در خدمت مردم محروم و آسیب دیده هستم. لطف خدا در طول این سال ها شامل حال من شده هم برای وضعیت اقتصادی و هم فرزندان و بحمد الله تا کنون با مشکل حادی در زندگی روبرو نشده ام و فکر می کنم از الطاف خداوند مهربان به پاس فعالیت در جمعیت هلال احمر می باشد.

 

فعالیت های شاخص شما در جمعیت هلال احمر هندیجان چه چیزهایی بوده است؟

جمعیت هلال احمر هندیجان در یک مغازه استیجاری تشکیل شد و با توجه به شرایط نابسامان اداری، تلاش ما برای بنای یک ساختمان اداری در خور شأن جمعیت شروع شد. با پیگیری های بسیار توانستیم اولین ساختمان پایگاه امداد و نجات شهری را در سال 1365 تأسیس و افتتاح کنیم که بعدها به ساختمان جمعیت هلال احمر هندیجان تغییر نام یافت. البته آن زمان این ساختمان عریض و طویل برای اداره ای که در یک مغازه جوابگوی نیازهای مردم بود، خیلی بزرگ بود ولی به زعم ما می بایست ساختمانی بنا می شد که تا 30 سال بعد هم نیازهای ما را جواب بدهد که بحمدالله در همین راستا هم حرکت کردیم. تجهیزات خودرویی مناسبی از طریق اداره بندر هندیجان از کشورهای حاشیه ای وارد کردیم. تأسیس و آماده سازی جمعیت هلال احمر امیدیه هم از فعالیت های بنده با همکاری همکاران دیگر بوده است. امدادرسانی ویژه در اوائل دهه هفتاد با توجه به حوادث بزرگی مانند وقوع سیلاب های مهیب در هندیجان نیز به نظرم از کارهای شاخص ما در شهرستان بوده است. فعال سازی داوطلبان و جوانان، اجرای آموزش های همگانی در سطح شهرستان و اکثر روستاهای تابعه و ایجاد تیم های امداد محلی در آن جا، فعالیت های فرهنگی، فعالیت های مهارتی و حرفه ای در هندیجان و بسیاری از خدمات دیگر جزء اقداماتی است که به واسطه آن ها، امید به رحمت پرودگار دارم.

 

یکی از خاطرات خود را تعریف کنید.

در قضیه بازگشت آزادگان فراتر از جریان رییس شعبه بودن، به عنوان راننده آمبولانس و رابط هماهنگ کننده برای بازگشت اسرا به همراه بچه های سپاه فعالیت می کردم. با آمبولانس به اهواز می رفتم و آزادگان را تحویل می گرفتم و به هندیجان می آوردم. یکی از نکات جالب، حضور مردم در میدان ورودی هندیجان بود که آمبولانس را دوره می کردند و با صدای هلهله و شادی به استقبال آزاده تازه از راه رسیده می آمدند. فضای جالبی و دل انگیزی بود و آن شادی درونی مردم هیچ گاه از خاطر من محو نمی شود. البته بمباران هندیجان در اواخر جنگ تحمیلی در سال 67 هم از خاطرات فراموش نشدنی من است. قرار بود به اتفاق یکی از همکاران با یک پیکان به بازار برویم. من در طرف شاگرد راننده نشسته بودم که راننده به من گفت: پیاده شو. هرچه دلیل از او پرسیدم فقط می گفت که کاری دارم و زود برمی گردم. در محوطه اداره ایستاده بودیم که دیدیم 2 فروند هواپیما در آسمان هندیجان به پرواز درآمدند و پس از آن بود که صدای انفجار مهیبی به گوش ما رسید. سریع سوار خودروی امدادی شدم و به سمت محل بمباران رفتم. به اولین ماشینی که رسیدم، پیکان اداره بود که به توجه به موج انفجار، سنگ بسیار بزرگی به قسمت شاگرد راننده خورده بود و منهدم شده بود و راننده سالم بود. هنوز هم در عجبم که خدا وقتی برای تو خیری بخواهد، تمام دنیا در مقابل اجرای آن ناتوان خواهند بود.

 

سخن پایانی...

از بابت عنایت ویژه مسئولین در جمعیت هلال احمر تشکر می کنم. اما انتظار من از مسئولین به عنوان یک پیشکسوت که بیش از 30 سال از عمرش را در جمعیت خدمت کرده است، این است که از نظر امکانات و لجستیک به شعب جمعیت در سراسر کشور رسیدگی نمایند. به مشکلات پرسنلی و بحث مهم استخدام پس از بازنشستگی کارکنان توجه بیشتری کنند. به وضعیت معیشتی و رفاهی پرسنل توجه بیشتری داشته باشند. خدمت کردن به مردم با دست خالی میسر نیست و می بایست شهرستان برای خدمت به مردم محروم و آسیب دیده برخوردار از امکانات باشند. 

  • مجتبی طحان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی