حوالی هلال

گاهنامه انتقادی با محور فعالیت های جمعیت هلال احمر

حوالی هلال

گاهنامه انتقادی با محور فعالیت های جمعیت هلال احمر

حوالی هلال

به احترام همه آنانی که بشردوستی سرلوحه زندگیشان بوده است و تمامی هست و نیست خویش را برای این آرمان بزرگ بشری تقدیم نموده و می نمایند. آنان که امدادگری را فراتر از زمان و مکان دریافته اند و در این راه ملامت هیچ ملامت کننده ای، ذره ای تردید و کوچکترین خللی بر عزم استوارشان وارد نمی سازد؛ چون باورشان، با بشردوستی بارور شده است.

طبقه بندی موضوعی

دمی با دریا دلان بی ادعای جنوب!

مجتبی طحان | چهارشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۰۷ ب.ظ

اشاره: خوزستان است و یک دنیا عشق و شور! اینکه می گویند خاکش دامن گیرت می کند، بیراه نگفته اند! کافیست از آب نه چندان گوارایش بیاشامی؛ چنان نمک گیرش می شوی که رهایی از آن بسیار مشکل است: که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها! خوزستان را به خیلی چیزها می شناسند: به گرما و شرجی هایش، به کارون و ساحل زیبایش، به فلافل و سمبوسه و خرمایش، به آدم های مهمان نواز و رئوفش، به دشت های وسیع و کوه های سربه فلک کشیده و به رودهای نیمه خروشانش و بسیاری چیزهای دیگر. خوزستان هنوز هم محروم است ولی از دل پرخونش بانگ بلند انسان هایی را می شنوی که صافی و صداقت از جمله صفات نابشان است که در کوران تمام حوادث، همچون مردان مرد، قامت قیامت کرده اند و ایستاده اند. گویی راست قامتان جاودانه تاریخ اند که بر تارک روزگار خوش درخشیده اند. در جمعیت هلال احمر خوزستان نیز از این دست آدم های خاکی با بال های آسمانی یافت می شود که خدمت به مردم با وجودشان پیوندی ناگسستنی خورده است آنجا که به هنگام امداد، چون هلال خمیده می شوند! در این مجال از کسانی خواهم نگاشت که سال ها به عنوان افراد تأثیرگذار در هلال خوزستان خالصانه تلاش ها کرده اند و این روزها یادی از آنها نمی شود. هم به این دلیل که اسیر خاک گشته اند و هم اینکه ما جوان تر ها چشم هایمان را بسته ایم و پیچش مو را نمی بینیم!

 

زنده یاد محمود الفک

همه کسانی که او را می شناسند، از مهربانی و دلسوزیش خاطره ها در ذهن دارند. گفتن کلمه "بابا" دل هر آدمی را نرم می کند چه برسد به انسان های رقیق القلب هلال احمری! الفک نقش مؤثری در هلال احمر خوزستان ایفا کرده است. به عنوان یک داوطلب آموزش و پرورشی، قاطبه لحظاتش در هلال احمر، اموزش و امداد می گذشت. یک فرد پیشاهنگ که در حوزه آموزش های مهارتی از استعدادی منحصر برخوردار بود و اکثر قریب به اتفاق امدادگرهای خوزستانی زیر دستش تلمذ کرده بودند. در حقیقت، محمود الفک، زیربنای آموزش امداد در هلال احمر استان به شمار می رود. حضور او آنقدر در جمعیت پررنگ بود که خیلی ها نمی دانستند که او یک داوطلب افتخاری است و شغل اصلیش، معلمی بوده است. حمایت از افراد ضعیف و ناتوان از جمله صفات بارز و به یادماندنی این چهره ماندگار امداد محسوب می شود. یک آدم عملیاتی که در جریان سیل مهیب سال 1377 خوزستان پس از ساعت ها تلاش، در هنگام اذان ظهر، آسمانی شد.

 

زنده یاد حمید مجدمی

سخن در مورد کسی است که 48 سال در فعالیت های اجتماعی و امدادی بوده و دمی از آنات عمرش را بی دغدغه خدمت نگذرانده بود. در مورد کسی که که به گفته خودش، همه زندگیش را نه وقف خانواده که وقف خدمت به هم نوع و تربیت کسانی تفکر خدمت دارند، کرده بود. سال ها در کسوت امدادگری از حاج حمید مجدمی انسانی با تجربه ساخته بود که در عین اقتدار، بسیار عاطفی می نمود. کلمه "نه" و "نمی توانم" را هیچ گاه از زبانش نمی شنیدی، گویی سرشتش با دافعه بیگانه بود. فرق نمی کرد چه کسی هستی و از کجا آمده ای؛ می دانستی که برای درخواستت، پشتیبانی حمید مجدمی را خواهی داشت. در هنرهای تجسمی و خلاقیت های فردی و گروهی از سرآمدان روزگار خودش بود. عاشق آموزش و تربیت و تعلیم. پیشاهنگ پیش کسوت که جز  او و چند نفر از هم دوره هایش، کسی به گرد پایشان در این عرصه نمی رسید. تعلق خاطرش به اسکان و پشتیبانی بر هیچ کس پوشیده نبود. مربی درجه یک امداد و کمک های اولیه که از طرف فدراسیون بین المللی جمعیت های صلیب سرخ و هلال احمر به عنوان عضو برجسته شناخته شده بود. مدرس مراکز علمی و کاربردی در استان خوزستان که روزگاری کشتی بچه های استثنایی را هم به ساحل نجات رسانده بود. شاید بتوان گفت که در استان ما هیچ امدادگری نیست که ساعتی از عمرش را از محضر استاد حمید مجدمی تلمذ نکرده باشد و کسب تجربه ننموده باشد. و این همه، شوری است که عشق در نهاد او نهاده است! این وجود نازنین که از رهپویان محمود الفک بود، در 17اردیبهشت 1392 یک روز قبل روز جهانی صلیب سرخ آسمانی شد.

 

زنده یاد محمود کاری

چهره معصوم، آرام، پدرانه و دوست داشتنی اش باعث شده بود در کنار جوان ترها کار کند. همه او را به عنوان یک پدر و پشتوانه قبول داشتند. بسیار قابل احترام بود و باگذشت. در تمام فعالیت های جمعیت هلال احمر حضور فعال داشت و به قول خودمان، خستگی را خسته کرده بود. با وجود اینکه بازنشسته نیروی هوایی بود، اما با نیرویی سرشار به بعضای جوان روحیه می داد و معمولاً در انجام کارها، آنها را جا می گذاشت. در مأموریت های امدادی همیشه حضور داشت و در جریان سیل سال 91 بهبهان در حین امدادرسانی، آسمانی شد. می‌گویند «خاک سرد است و فراموشی می‌آورد»؛ روزهای اول، روی قبرها دسته‌گل‌های بزرگ می‌آورند و همگان گریه کرده یا با لباس مشکی‌شان سعی در نگه‌داشتن عزا می‌کنند. اما هفته‌ها که بگذرد فقدان آن عزیز کم‌کم برای همه عادت می‌شود و تنها افراد نزدیک به پای ثابتی برای دیدن آن از دست‌ رفته بدل شده و بر سر مزار حاضر می‌شوند. ولی برای محمود کاری این گونه نبود و نیست. برای هلال احمری های خوزستان، هیچ برنامه ای نیست که یادی از او نباشد.

 

محمدرضا معاونی

او را که می بینی، به ناگاه ذهنت پرمی کشد به سال های حماسه و دفاع. دستش پر است از خاطرات رنگارنگ خدمت در هلال احمر. با وجود اینکه چندسالی است به افتخار بازنشستگی نائل شده، ولی هنوز هم پای ثابت جمعیت است و هرجا که نیاز باشد، معاونی هم همانجاست. عکاس و تصویربردار و البته رزمنده ای که خدمتش در روابط عمومی جمعیت هلال احمر خوزستان، موجب ثبت لحظه های گران قیمتی از آن دوران طلایی شده است. از امدادگری در جنگ که صحبت می کند، گویی درونش شکفته می شود و هر ذهن سیالی را به آن سال ها می برد. آرشیو، یکی از علاقمندی های معاونی بوده و هست و همین امر، باعث رجوع بسیاری از افراد به وی می باشد. در جریان برگزاری نخستین یادواره شهدای امدادگر، این عکس های به یاد ماندنی او بودند که به داد یادواره رسیدند و البته به نام شخص دیگری ثبت شدند. معاونی در حال حاضر عهده دار کانون بازنشستگان هلال احمر خوزستان است و در این راه نیز همانند سال های خدمتش، از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند. محمدرضا معاونی علاوه بر حوزه روابط عمومی، در معاونت امداد و نجات در استان های خوزستان و لرستان خدمت کرده و خوبی ها و دلسوزی هایش بر همگان هویدا بوده و خواهد بود!

 

سیاوش جلیلیان

نماینده بسیاری از امدادی های قدیمی و با تجربه است. او را که می بینی، گویی امدادگران پیشکسوت با تو صحبت می کنند. مویی سپید کرده البته نه در آسیاب! با چهره ای نورانی و چین و چروکی که نشان از تجربه فراوانش در طول این سال ها دارد. نحوه آشنائیش با هلال احمر شنیدنی است. سیاوش جلیلیان از آن دسته امدادگران قدیمی و پیشکسوت هلال احمر است که هنوز هم بعد از 45 سال، ارتباطش را با جمعیت نگسسته است و هرجا که عملیاتی و کاری است، او هم آنجاست.

درباره امدادگری در جنگ می گوید: پلی وجود دارد در خرمشهر به نام پل نو. اول جنگ با توجه به حجم زیاد مجروح که از سمت شلمچه و از خط مقدم به شهر گسیل می شد، با تعدادی آمبولانس که از شرکت نفت و بیمارستان و زایشگاه گرفته بودیم، کمپی ایجاد کردیم و به انتقال مجروحین مشغول شدیم. در این کمپ تعدادی چادر هم برپا کردیم و هنگامی که تعداد مجروحین زیاد می شد و امکان انتقال به دلیل نبود آمبولانس، مقدور نبود، خودمان به صورت امدادی کارهای درمان اولیه ایشان را انجام می دادیم تا هنگامی که خرمشهر سقوط کرد. چرا که بیمارستان و زایشگاه هم بمباران می شد. بعد از آن هم کار ایمنی و آتش نشانی را داشتیم و هم امدادگری. جبهه آبادان یکی از جبهه های سنگین بود و نیاز به امدادگر، همیشگی بود. ما هم به همراه دوستان دیگر در نبود امکانات و با هر زحمتی بود، سعی می کردیم قضیه امداد و انتقال مجروحین را انجام داده و باری از بارهای جنگ را به دوش بکشیم.

او و طیف امدادگران قدیمی، نظرات جالبی درباره هلال احمر دارند: اولاً امدادگری از صفات انبیاست و باعث افتخار است که امدادگری نصیبم شده است. ثانیاً اگر هلال احمر نبود، امکان داشت به راه های دیگر یا همان بیراهه ها کشیده شوم. چرا که در آن زمان راه ورود به زمینه فساد بسیار وجود داشت. ثالثاً با توجه به آن اتفاقی که باعث ورود من به این تشکیلات شد، نجات جان انسان ها برای من از اهمیت زیادی برخوردار بوده و هست و شاید تنها کاری که می توانم به آن افتخار کنم و برایم ایجاد آبرویی کرده، همین نجات و احیای انسان های نیازمند، مصدوم و مجروح بوده است. بارها شده که بر اثر بی مهری و بروز برخی مسائل و مشکلات، تصمیم گرفته ام که از جمعیت کناره بگیرم ولی توان آن نبوده که این قضیه اتفاق بیافتد. در این راه چشم من به دستان همان شهدا و مجروحینی است که زمانی توانسته ام برایشان کاری کنم و امید شفاعت از آن ها دارم.

 

در این سطور، به گوشه و گزیده ای از انسان های به یادماندنی هلال احمر در خوزستان اشاره شد. در آینده هم در مورد آدم های فداکار و تأثیرگذار جمعیت در خطه خون رنگ خوزستان صحبت به میان خواهد آمد که: حکایت همچنان باقی است!

  • مجتبی طحان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی