حوالی هلال

گاهنامه انتقادی با محور فعالیت های جمعیت هلال احمر

حوالی هلال

گاهنامه انتقادی با محور فعالیت های جمعیت هلال احمر

حوالی هلال

به احترام همه آنانی که بشردوستی سرلوحه زندگیشان بوده است و تمامی هست و نیست خویش را برای این آرمان بزرگ بشری تقدیم نموده و می نمایند. آنان که امدادگری را فراتر از زمان و مکان دریافته اند و در این راه ملامت هیچ ملامت کننده ای، ذره ای تردید و کوچکترین خللی بر عزم استوارشان وارد نمی سازد؛ چون باورشان، با بشردوستی بارور شده است.

طبقه بندی موضوعی

۲۴ مطلب با موضوع «گزارش» ثبت شده است

گزارشی از یک عملیات...

مجتبی طحان | دوشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۱، ۰۶:۵۰ ب.ظ

از فرمانداری اندیکا خبر رسیده بود که با توجه به ریزش سنگین برف و مسدود شدن راه های مواصلاتی، چند روستا از توابع بخش قلعه خواجه شهرستان اندیکا دچار مشکلاتی از قبیل کمبود مواد غذایی بر خود و دام هایشان، بیماری و ... شده اند. با هماهنگی اداره کل امور عشایر استان، بخشداری مرکزی اندیکا و با همراهی امدادگران جمعیت هلال احمر مسجدسلیمان عملیات امدادرسانی آغاز شد.

  • مجتبی طحان

داستان یک سفر...

مجتبی طحان | پنجشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۱، ۱۱:۲۱ ب.ظ

اشاره: داستان از آنجا آغاز شد که شنیدیم یک زن تنها بدون سرپناه، مدت هاست در دل کوه زندگی می کند! این بود که با خود قرار گذاشتیم که با طی نمودن مسیر صعب العبور و پر پیچ و خم منطقه آرپناه ـ از توابع شهرستان لالی در خوزستان ـ از نزدیک وضعیت او را رصد کرده بلکه بتوانیم چاره ای اندیشیده و قدمی برای رضای خدا برداریم. این گونه بود که قصه سفر ما شروع شد:

o

یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود. همان خدایی که کس بی کسانش می خوانند. پیرزنی تنها در دل کوه ها زندگی می کرد. خودش می گفت: "دست روزگار به اینجایش کشانده است". نه همسری داشت، نه فرزندی و نه قوم و خویشی. نه سرپناهی و نه جهیزیه ی سنگینی! از کولر و بخاری و سماور و آینه شمعدان! هم خبری نبود. او بود و صخره های سنگی و کوه واره های سر به فلک کشیده و دلِ سخت روزگاران که صورت به صورتش گذاشته بود و چین و چروک های رنگینی که نشان از محنت و بیچارگی داشت.
... می گفت: مدت هاست که با هیچ آدمی سخن نگفته است و به قول امروزی ها، دلش لک زده برای گفتن و شنیدن، گریستن و نگریستن. از دست روزگار غدار گله نمی کرد؛ شکرگزار حضرت دوست بود که هرچه بر سر ما می رود ارادت اوست!

  • مجتبی طحان

یک زوج امدادی...

مجتبی طحان | پنجشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۱، ۱۰:۱۰ ب.ظ

پرده اول:

دلیل اصلی نگاشتن این سطور تصویری بود که باعث شد تا قضیه را پیگیری کنیم و به سرانجام برسانیم. در این تصویر که نشان از آغاز یک زندگی است، دو امدادگر یکی خانم و دیگری آقا را می بینی درحالی که لباس امدادی بر تن کرده اند و کیکی که با آرم سازمان امداد و نجات هم بر روی دستانشان خودنمایی می کند. دقیق که می شوی، انگار یک محضر ازدواج است. چه جالب آغاز زندگی با رنگ و لعاب امدادی.

  • مجتبی طحان

تسکین آلام بشری برای همه و همیشه!

مجتبی طحان | شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۱، ۰۶:۲۱ ب.ظ

زن فقیر قصد فروش فرزندش را داشت

سه شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۱ ساعت ۱۸:۴۲

مادر جوان پس از آن که شوهرش او را با سه فرزند برای همیشه ترک کرد و دیگر به خانه بازنگشت، به دلیل فقر و نداری تصمیم گرفت یکی از فرزندانش را بفروشد که در آخرین لحظه عشق مادرانه مانع از این کار شد.

به گزارش افکار نیوز به نقل از جام جم، چند روز پیش زنی با حضور در اداره اطلاعات - امنیت شهرستان شهریار در غرب استان تهران به ماموران خبر داد زنی قرار است پسر یازده ماهه اش را به یک زوج نابارور بفروشد. زن جوان در این باره گفت: چند روز پیش در خانه یکی از دوستانم، یکی از زنان مهمان ادعا کرد زن همسایه شان با این که دو بچه دارد، چند ماهی است از فرزندان دوقلوی یک زن فقیر - که یک پسر و یک دختر هستند - نگهداری می کند و اکنون پسر یازده ماهه را دوباره به مادرش تحویل داده است و مادر کودک به دلیل فقر مالی می خواهد فرزندش را بفروشد.
به این ترتیب پرونده ای تشکیل و تحقیقات پلیسی در این باره آغاز شد.

  • مجتبی طحان