حوالی هلال

گاهنامه انتقادی با محور فعالیت های جمعیت هلال احمر

حوالی هلال

گاهنامه انتقادی با محور فعالیت های جمعیت هلال احمر

حوالی هلال

به احترام همه آنانی که بشردوستی سرلوحه زندگیشان بوده است و تمامی هست و نیست خویش را برای این آرمان بزرگ بشری تقدیم نموده و می نمایند. آنان که امدادگری را فراتر از زمان و مکان دریافته اند و در این راه ملامت هیچ ملامت کننده ای، ذره ای تردید و کوچکترین خللی بر عزم استوارشان وارد نمی سازد؛ چون باورشان، با بشردوستی بارور شده است.

طبقه بندی موضوعی

۲۴ مطلب با موضوع «متن ادبی» ثبت شده است

به سوگواری زلف تو...

مجتبی طحان | جمعه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۷:۵۷ ب.ظ

نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد به نبید
چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید

نشان داغ دل ماست لاله ‎ای که شکفت
به سوگواری زلف تو این بنفشه دمید

  • مجتبی طحان

با آشنایان دور و نزدیک زندگی!

مجتبی طحان | جمعه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۲، ۰۸:۰۶ ب.ظ

تا چشم کار می کند، انسان هایی آزاده را می بینی که دل در گرو سلامت همنوعان خویش داده اند و تمامِ قامتشان با حس بشردوستی قیامت شده است! جذر و مد خاضعانه انسان هایی را نظاره می کنی که بی دغدغه نام و نان، در پی فرونشاندن امواج سهمگین حوادث هستند؛ آن جایی که زندگی و سلامت انسان ها درخطر می افتد...
این روزها، روزهای سبز و خوشایند نوروز است. روزهای سبزی و سرسبزی و طراوت. روزهای خانواده، روزهای کوه و دشت و دمن. روزهای خوب زندگی در دامان زیباترین جلوه های ایزد متعال که بهره آن را برای بشریت قرار داده است. اما در جایی دیگر، تصاویر زیبا و دل انگیزی نیز وجود دارد که همگان از دیدن آن عاجز و ناتوانند. مگر چشم تیزبین و حقیقت نگر که می تواند این صحنه های بی بدیل را رصد کند.
در آن سوی زیبایی های طبیعت که مردم را سرخوش می کند، حوادثی در کمینگه انسان هاست که اگر خوب بنگری، می توانی به اهمیتشان پی ببری. در مقابل این حوادث، انسان هایی از خود گذشته هستند که سد راه می گردند از برای به عینیت رساندن شعاری با مسما به نام کاهش آثار بلایا و اینان همان آشنایان دور و نزدیک زندگی ما یعنی امدادگران اند.
نوروز، زمانی است که مردم به استراحت می پردازند و به دور از گرفتاری های روزمره و بی اندیشه برای گذران اداری روزگار به تفرج می پردازند و در کنار خانواده شادند و آرام. در همین روزهای قشنگ خدا، این امدادگران اند که بی هیچ چشمداشتی، لحظات دل انگیز بهاری را به خدمت خلق می گذرانند و ساعت های طاقت فرسایی در جاده ها، به انتظار قدمی برای نجات جان انسان ها سپری می کنند و دعای همیشه قلب پاکشان، این است که خدایا این سفر را بی خطر بساز... آمین.

  • مجتبی طحان

بهار آمد و تو نیامدی...

مجتبی طحان | شنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۲، ۰۲:۳۳ ب.ظ

سال 91 هم نقطه انتهای خویش رسید.

به قلم احسان کوزه ساززاده| هر بهار نوید امیدواری است، امید به آنکه پس از هر زمستانی و در اوج ناامیدی دریچه ای از امید هنوز گشوده است و پایان هر شب سیه سفید است.
سفید چون قلب پاک امدادگران هلال احمری
سفید همچون نیت های خالصانه اعضای جمعیت هلال احمر
سفید چون موهایی که در آسیاب دنیا سپید نشده اند
سفید چون عمری پاک...

  • مجتبی طحان

به بهانه آغاز طرح نوروزی امداد...

مجتبی طحان | دوشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۱، ۰۵:۳۱ ب.ظ
امدادگر، سرخ پوش روشن ضمیری است که با قامتی رعنا، قلبی خورشیدی، عزمی راسخ، گامی استوار، اراده ای آهنین و فکری به رنگ نور، حادثه را زمین گیر می کند و بنده وارسته ای است که شراب و شاهد و شمع و شبستان، می و مه و میخانه را همه در دوستی خدا و کمک به خلقش می داند.درود خدا بر سپید اندیشگان سرخ جامه ای که روحشان چون آب چشمه ساران، زلال و سیرتشان جز پاکی و صدق چیزی را در خویش جای نداده است.
  • مجتبی طحان

به سوی ابدیت...

مجتبی طحان | شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۲۸ ب.ظ

به تو که رسیدم...
تمام نیکی ها و خوبی ها را یافتم
به تو که رسیدم...
رود پر خروش عاطفه را دیدم که بر بستری از مهربانی به سوی ابدیت می شتافت
به تو که رسیدم...
درخشش قلب های رئوف را نظاره کردم که به یاد تن های رنجور می تپید...

***

تو که باشی...
انسان به انسانیتش افتخار می کند
تو که باشی... 
نسیم محبت در زندگی هرکه نیاز به یاری دارد، می وزد
تو که باشی... 
خورشید ایمان درخشان می شود، برای در راه ماندگان
و اعتماد به حیات سرشار می گردد.

***

با تو...
روح مجروحِ درماندگان تقویت می شود
با تو...
جویبار رحمت و ایثار پر شورتر می گردد
با تو...
این مهرورزی است که بر خود می بالد...

  • مجتبی طحان

پرواز در آسمان ایثار...

مجتبی طحان | جمعه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۱، ۱۰:۳۶ ب.ظ

در آسمان پر نورِ عزت و افتخار، گاهی اخترانی با درخشش بیشتر، چشمها را به سمت و سوی خود جلب می کنند. این ستارگان فروزان، آرایش آسمان ایثار و فداکاری را جلوه ای دیگر می بخشند.
سخن در باره جوان مردانی است که عطر وجودشان، عالم ایثار را مصفا می کند. کلام در مورد بیداردلانی است که چون فرشتگانی قدسی از خود به در می آیند و در حریم یار، عاشقی می آموزند.
کلمه قاصر است از درک معنی که می بایست دفتر دل را گشود، جوهر فکر را تراوید و قلم خلوص را بدست گرفت و با مرکب سرخ بر کاغذ سفید نگاشت که براستی امدادگران،  قبیله ای برگزیده هستند که نزد اهالی آسمان نام آورند.

  • مجتبی طحان

به روح بلند امدادگران

مجتبی طحان | سه شنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۱، ۰۷:۳۲ ب.ظ

چه سخت بود اگر پایان دنیا، انتهای وجود بود...
برای تو که در ازای ایثارت 
از این دنیا، هیچ برای خود نخواسته ای!
چه جانکاه بود 
اگر با این همه تلاش،
فقط بهای اندک دنیوی 
ثمره دست های خسته ات بود!
چه دردناک بود اگر پایان این همه فداکاری تو
چند سکه بی ارزش بود!

o

  • مجتبی طحان

تندیس استقامت

مجتبی طحان | جمعه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۱۰ ب.ظ
دست خدا به همراهت...
ای دست سرشار از عاطفه و مهر
ای آکنده از مهربانی
دعای همه دردمندان، بدرقه راهت...
ای سینه ات لبریز از ایمان و یقین
نبضت با دوام...
ای تجلی بخش روح احسان
دست خدا به همراهت...
ای تندیس استقامت و صبوری
دستت همیشه گرم...
ای نگران چشم های خسته و بیمار
خدا پشت و پناهت...
ای باغبان گل های پژمرده و شاخه های شکسته
نسیم رضایت پروردگار، گوارای وجودت
ای جلوه گاه فداکاری
ای اسوه نیکوکاری
ای امدادگر!
  • مجتبی طحان

سنگ خدا!

مجتبی طحان | پنجشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۱، ۱۱:۳۵ ب.ظ

ماه رمضان بود و هوا به شدت گرم. روزهای گرم تابستان و هوای آبادان و ماه رمضان! آماده شده بودم تا آن روز هم مثل روزهای دیگر همراه با داوطلبان دیگر، برای شرکت در طرح همای رحمت و توزیع بسته های حمایتی به یکی از روستاهای محروم اطراف آبادان عزیمت کرده و یک بار دیگر افتخار خدمت به نیازمندان روزه دار را نصیب خود نمایم. دو سه ساعتی گذشت ولی از خودروی جمعیت خبری نشد. پس از مدتی هم معلوم شد که با توجه به تعدد برنامه ها، آن روز خودرو در اختیار ما نخواهد بود. چون نیت من، خدمت رسانی به مردم بود، آمادگی خود را جهت در اختیار نهادن خودروی شخصی ام اعلام کرده و با همراهی مسؤول داوطلبان و تعدادی از اعضاء، به سرعت به سوی روستای مورد نظر به راه افتادیم.

  • مجتبی طحان

مهرآفرین!

مجتبی طحان | شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۱، ۱۱:۲۹ ب.ظ

ترا می ستایم
که مهرآسا، مهرآفرینی پیشه توست!
تو که بند بند وجودت در پی آسایش دو گیتی است!
نه برای خویش که برای همنوعان نیازمندت...

***

تو که ثابت کرده ای هلال احمر، محلی است برای خدمت به نوع بشر
و تمامی گیتی عرصه یکتای هنرمندی توست...
وه که چه خوش نغمه ای نواخته ای
و این نغمه که سروده ای، برای همیشه به یادگار خواهد ماند که:

"زندگی عرصه یکتای هنرمندی ماست
هرکسی نغمه خود خواند و ازصحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد"

و این رایحه خدمت توست
که دوامش بر جریده عالم ثبت شده است...

  • مجتبی طحان